زنگ کاروان

زنگ کاروان

ای ساربان، ای کاروان
لیلای من کجا می بری
با بردن لیلای من
جان و دل مرا می بری
ای ساربان کجا می روی
لیلای من چرا می بری
در بستنِ پیمان ما
تنها گواه ما شد خدا
تا این جهان، بر پا بود
این عشق ما بماند بجا
ای ساربان کجا می روی
لیلای من چرا می بری
فنا نگیرد ز دنیای فانی
شراره عشقی که شد آسمانی
به یاد یاری خوشا آه و اشکی
به سوز عشقی خوشا زندگانی
همیشه خدایا محبت دلها
به قصه بماند به نام دل ما
که لیلی و مجنون فسانه شود
حکایت ما جاودانه شود
ای کاروان ای کاروان
لیلای من کجا می بری
با بردن لیلای من جان و دل مرا می بری
ای کاروان کجا می روی
لیلای من چرا می بری
دیدگاه ها (۲)

رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشتراهی بجز گریز برایم نمانده...

❤️فرقی نمی کند عاشق باشی یا معشوق.پدر باشی یا مادر. فرزند با...

✍...خنده های دلنوازت یاس ایوان منست اخمهای گاه گاهت بغض پنها...

 آیا شده باری که به اجبار بخندی؟ماتم زده باشی و به ناچار ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط