دکتر گوشت بامنه

دُکتر گوشت بامنه ؟
.
.
دل نازک شدم
مُدتیه واسه خودم یه تیکه ابر شدم
همه میگن مال اب و هواست ،
میگن هوایِ شَهر کَثیفه ،
اگه بارون بیاد همه مریضیا خوب میشه
.دل نازکی مریضیه دُکتر ؟
باید نمونه برداری کنین ؟
آزمایشی چیزی ؟
میشه جراحی کنین اَبرهایِ گَلومو بردارین ؟
.میدونم خَطر داره ، اما خَطرش کمتر از حرفهاییِ که قورت میدیم
.من خَیلی خَسته شدم دیگه
خَسته شدم از این همه شَب ،
از این همه روز ،
از این همه هی ‘ درست میشه ،
نترس ‘ گفتن به خودم که بدونم دروغه و دیگه هیچی هیچ وقت درست نمیشه...
.اصلا ادم دلش میخواد بترسه
دلش میخواد اَبر بشه ،
بباره بلکه تموم بشه این همه سرب داغ تویِ گَلو ، تویِ نِگاه
.
کاری میشه کرد دُکتر ؟
میشه تو این داستان پیوندِ اَعضا و اینا مثلا چِشمامو بفروشم به جاش دوتا بال بخرم ؟
آخه گفتن یه نَفَر میخواد کلیه شو بفروشه ..
میشه منم بفروشم ؟
چِشمامو ؟
گلومو ؟ هَمه رو بدم ، دوتا بالِ کوچیک بگیرم
.
اون وقت گُنجیشک بشم پر بکشم برم تا خونه مُنیریه
بِشینم رویِ درختِ خُرمالو ،
مادربزرگ بشینه زیرِ درخت ، موهاشو بریزه روی شونه هاش آواز دَشتی بخونه....
.
.
.
میشه دکتر ، نِمیشه ؟
داری گِریه میکنی دکتر ؟
چه دل نازک شدی ….. ♥ #آناهیتا
دیدگاه ها (۱)

ترکِ سَر کردیم تا دور گردد از ما دردسر جُز خیالش دور کنیم ما...

اگر #تو نمی آمدیپَنجره بَسته می ماندرودخانه یَخ می بستگلِ نَ...

دَر رویایی نا تمام،دست هایِ هم را گرفته ایمو هر روز عُمرمان ...

"مَرگ "همیشه که نکشیدنِ"نَفَس" نیست...!مَرگ گاهی رویایِ داشت...

p4همینطور دستم کشیده میشد به طرف ماشین.اون اقا یکم اخماش تو ...

قسمت آخر (۱۰)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط