اتاق فرارp1
اتاق فرارp1
بعد تموم شدن دانشگاه با بیحالی رفتم تو اتاقم لیا و جنا هم پشتم اومدن
رفتم رو تختم و هوفی کشبدم
(جنا ج لیا ل)
ج اخیش
ل خبلی زر میزنن این استادا
تک خنده ای کردم بهشون اومدن رو تختاشون دراز کشید (دانشگاه شبانه روزیه)
ج فردا هم یه روز تکراریه
گرفتن خوابیدن و منم چشمام گرم شد
صبح به صدای لیا پاشدم
ل هی دختر پاشو
ات الان که زوده
ل صبحونه میخواد بگیرم برای همین پاشو یکم انرژی بگیری
نشستم رو تخت و لیا رفت جنا رو هم بیدار کرد اونم حرفای منو زد و مث من نشست رو تخت
ج لیا بزار باهات میام
ل اوک بیا
ج تو نمیای؟
ات نه
اون دوتا کاراشونو کردن و جنا درو باز کرد که نگاهش به جعبه پایین پاهاش خورد خم شد و برش داشت
ج ام دخترا این جعبه چیه
ل ببینم
ج عا ات برای توعه
بلند شدم و جعبه رو ازش گرفتم و دوباره نشستم رو صندلی و بهش نگاه کردم
ل با جعبت خوش باشی
لبخندی بهش زدم و هر دوشون رفتن بیرون
در جعبه رو باز کردم توش یه جعبه دبگ بود برش داشتم یه دکمه داشت که زدم روش که جعبه به یه شکلی قرار گرفتم یه برگه ازش زد بیرون
برگه رو برداشتم و خوندم
نوشته روی برگه:
بازی اتاق فرار
باید سعی کنید که از داخل این اتاق بیرون بیاید و در اخر اگ موفق شوید 20,000دلار برنده میشوید
نگاه به پایین برگه کردم یه شماره بود گوشیمو برداشتم واقعا به این نیاز داشتم زنگ زدم که کسی برداشت
ات ببخشید شما برای من یه جعبه فرستادید اتاق فرار میخوام تو بازی شرکت کنم(علامت ن)
ن۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
ات ممنونم
(چهار روز بعد)
لباسامو پوشبدم رفتم به اون محل وارد ساختمان شدم شیک بود به یه میز رسیدم رفتم جلوش(علامت مرده م)
ات ببخشید
م بفرمایید
ات میخواستم تو این بازی باشم
م پارک ات
ات بله(اسممو از کجا میدونه«تو دلش»)
م باید گوشیتونو باید قبل بازی بدید
گوشیمو از تو جیبم در اوردم و دادم بهش
رفتم سمت اسانسور اومدم دکمشو بزنم که۰۰۰۰۰۰۰۰
بعد تموم شدن دانشگاه با بیحالی رفتم تو اتاقم لیا و جنا هم پشتم اومدن
رفتم رو تختم و هوفی کشبدم
(جنا ج لیا ل)
ج اخیش
ل خبلی زر میزنن این استادا
تک خنده ای کردم بهشون اومدن رو تختاشون دراز کشید (دانشگاه شبانه روزیه)
ج فردا هم یه روز تکراریه
گرفتن خوابیدن و منم چشمام گرم شد
صبح به صدای لیا پاشدم
ل هی دختر پاشو
ات الان که زوده
ل صبحونه میخواد بگیرم برای همین پاشو یکم انرژی بگیری
نشستم رو تخت و لیا رفت جنا رو هم بیدار کرد اونم حرفای منو زد و مث من نشست رو تخت
ج لیا بزار باهات میام
ل اوک بیا
ج تو نمیای؟
ات نه
اون دوتا کاراشونو کردن و جنا درو باز کرد که نگاهش به جعبه پایین پاهاش خورد خم شد و برش داشت
ج ام دخترا این جعبه چیه
ل ببینم
ج عا ات برای توعه
بلند شدم و جعبه رو ازش گرفتم و دوباره نشستم رو صندلی و بهش نگاه کردم
ل با جعبت خوش باشی
لبخندی بهش زدم و هر دوشون رفتن بیرون
در جعبه رو باز کردم توش یه جعبه دبگ بود برش داشتم یه دکمه داشت که زدم روش که جعبه به یه شکلی قرار گرفتم یه برگه ازش زد بیرون
برگه رو برداشتم و خوندم
نوشته روی برگه:
بازی اتاق فرار
باید سعی کنید که از داخل این اتاق بیرون بیاید و در اخر اگ موفق شوید 20,000دلار برنده میشوید
نگاه به پایین برگه کردم یه شماره بود گوشیمو برداشتم واقعا به این نیاز داشتم زنگ زدم که کسی برداشت
ات ببخشید شما برای من یه جعبه فرستادید اتاق فرار میخوام تو بازی شرکت کنم(علامت ن)
ن۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
ات ممنونم
(چهار روز بعد)
لباسامو پوشبدم رفتم به اون محل وارد ساختمان شدم شیک بود به یه میز رسیدم رفتم جلوش(علامت مرده م)
ات ببخشید
م بفرمایید
ات میخواستم تو این بازی باشم
م پارک ات
ات بله(اسممو از کجا میدونه«تو دلش»)
م باید گوشیتونو باید قبل بازی بدید
گوشیمو از تو جیبم در اوردم و دادم بهش
رفتم سمت اسانسور اومدم دکمشو بزنم که۰۰۰۰۰۰۰۰
۴.۳k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.