بوسه اشک به چشمان من از غربت توست

بوسه اشک به چشمان من از غربت  توست
رنگ شب های سیاهم همه از غیبت توست

روزها فکر منی و همه شب رویایم
هر کلامی که به لب آورم آن صحبت توست

من که مجنون شده ام، خار شدم، پیر شدم
اندکی سختی لیلا شدنش نوبت توست

لهجه و شعر من و نامم اگر شیرین است
همه از نام تو و لطف تو و شربت توست

با خداوند اگر راز و نیازی دارم
آرزویم همه سر زندگی و صحت توست

سال ها بعد وفاتم اگرم بگشایند
باز در کالبدم شعر تو و رغبت توست‌

#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه
#دلنوشته
دیدگاه ها (۰)

هر لحظه....در وجودم پرسه میزنیدرونمهنگامه ی تضادهاستجایی که ...

حالا که از من دوریمراقبِ خودت باشمراقبِ اشک هایت که بی من نـ...

می‌بَرد ما را میان خاطرات دور دستگاه شعر شاعران و  گاه عطر ع...

چادر مشکی به سر داری مثال کعبه ای ...پس طوافت حضرت بانو برای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط