چندپارتی یونمین:
چندپارتی یونمین:
ویو ا/ت:
هعی خدا باز هم اون دونفر ماموریت رفتن و من تنها شدم که یهو صدای جیمینو شنیدم
پریدم بغلش که از من لب گرفت
پرسیدم
ا/ت:ددی یونگی کجاست؟
جیمین:من زودتر از اون مرخص شدم حالت باید به ددی حال بدی
ا/ت:چشم ددی
(بچه ها اگر اسمات میخواین تو کامنتا بگین)
بعدش دلم خیلی درد میکرد
جیمین ایندفعه خیلی وحشی تر شده بود
یه دفعه رو گردنم کیس مارک وحشتناکی گذاشت که باعث شد ناله ی بلندی کنم
جیمین:بیبی کاری نکن دوباره شروع کنم
ا/ت:چشم ددی
گرفتیم خوابیدیم
○
○
○
پرش زمانی به صبح:
بیدار شدم دیدم جیمین نیست
رفتم پایین دیدم یونگی اومده از پشت بغلش کردم که یه دفعه دستاش رو گذاشت پشت گردنم و شروع کرد به بوسه
منم همراهیش کردم و پاهامو دوش حلقه کردم
گفتم
ا/ت:ددی جونم کی اومدی؟
یونگی:امروز صبح،جیمین رفت ماموریت حالا امروز نوبت منه که به من حال بدی
(دوباره اگر اسمات میخواین تو کامنتا بنویسین)کارمون تموم شد رفتیم پایین فیلم ببینیم
.
.
.
.
تا همین جا کافی بود بچه😁چطور بود زیبا های من؟😃ادامه بدم؟💜🥺
ویو ا/ت:
هعی خدا باز هم اون دونفر ماموریت رفتن و من تنها شدم که یهو صدای جیمینو شنیدم
پریدم بغلش که از من لب گرفت
پرسیدم
ا/ت:ددی یونگی کجاست؟
جیمین:من زودتر از اون مرخص شدم حالت باید به ددی حال بدی
ا/ت:چشم ددی
(بچه ها اگر اسمات میخواین تو کامنتا بگین)
بعدش دلم خیلی درد میکرد
جیمین ایندفعه خیلی وحشی تر شده بود
یه دفعه رو گردنم کیس مارک وحشتناکی گذاشت که باعث شد ناله ی بلندی کنم
جیمین:بیبی کاری نکن دوباره شروع کنم
ا/ت:چشم ددی
گرفتیم خوابیدیم
○
○
○
پرش زمانی به صبح:
بیدار شدم دیدم جیمین نیست
رفتم پایین دیدم یونگی اومده از پشت بغلش کردم که یه دفعه دستاش رو گذاشت پشت گردنم و شروع کرد به بوسه
منم همراهیش کردم و پاهامو دوش حلقه کردم
گفتم
ا/ت:ددی جونم کی اومدی؟
یونگی:امروز صبح،جیمین رفت ماموریت حالا امروز نوبت منه که به من حال بدی
(دوباره اگر اسمات میخواین تو کامنتا بنویسین)کارمون تموم شد رفتیم پایین فیلم ببینیم
.
.
.
.
تا همین جا کافی بود بچه😁چطور بود زیبا های من؟😃ادامه بدم؟💜🥺
۵.۲k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.