پارت ۱ شما در مای هیرو اکادمی

خب شما یک دختره ۱۴ ساله هستید که در ایران زندگی میکنه به شدت زندگیه پور از دود و بدبختی دارید و عاشق انیمه ی مای هیرو اکادمی هستید و اسمتون مهتاب هستش که یک روز با تنها دوسته دورانه مهده کودکتون با ماشین درحالی که داشتین از مدرسه به خونه برمیگشتید تصادف کردین خب داستان شروع شد برو اون قلبه پایینو قرمز کن سلامت باشی

تو: آخ سرم مادرت: دخترم خوبی؟ تو: اههههههههههه (گفتم با ماشین با دوستت تصادف کردی الان تناسخ پیدا کردی به انیمه ی مای هیرو اکادمی و الان فقط ۳ سالته عزیز) مادرت: دخترم اروم اون فقط یه تصادف بود تو: سارینا سارینا کجاست مادرت: سارینا کیه عزیزم؟ تو: میدونی چیه گمونم فقط یه خواب کوچیک دیدم نویسنده: خب بعد از اون اتفاق تو به زندگی کردن تو مای هیرو عادت کردی و فهمیدی تو یه دختر بچه ی ۳ ساله هستی و اسمتم یون می هستش تقریبا ۱۰ سال گذشت تو: اههههههههههه از درس متنفرم یه دختره دیگه پشته سرت: بیخیال بهش محل نده راستی میدونستی کوسش اینه که میتونه کاری کنه قلبت دیگه نتپه و بکشتت (اهم در مدرسه و کلاسی هستی که باکوگو و میدوریا اونجا هستن عکست اسلاید یک هستش اسلاید دو هم دوستت هستش که خدا میدونه کجاست ببین یعنی عجب قیافه ای داری ها و همه‌ی پسرا میخوان مخت رو بزنن) تو توی ذهن: دخترای بی مص.رف بیخیال یون می برو کمی سیگار بکش و آروم شو (ساعت شش صبح) تو: هااااا هااااااااا هی خوشگل پسر یه نوشیدنی دیگه هم بیار اقاهه با ترس: خا...خا...خانوم این ۶۷ تومین مش.روبی هستش که میخورین و الان متاسفانه دیگ نمیتونیم بهتون مش.روب بدیم تو: برو____ مرد:ببخشید خانوم الان سریع براتون یکی دیگه میارم (۵ عصر ) تو: (درحال سی.گار کشیدن که یکی اومد کنارت نشست) ؟؟؟: تو همون دختری هستی که کوسش خطرناکه تو: حرفی داری میدوریا : یون مییییییییییییی نویسنده: چون یک روز کامل به خونه برنگشتی مامانت فکر کرد دزدیدنت ؟؟؟: وقتی دیگه امیدی به زندگی نداشتی به این آدرس بیا میدوریا: میدونی مامانت چقدر نگرانه ساعت ۷ صبح اومده کلا همه جارو گذاشته رو سرشششش تو: من دیگه داشتم برمیگشتم میدوریا: پس من میرم تو: برو تو: برگشتم خونهههه مادرت: (مادرت با دمپایی میوفته سرت)

خب این پارت تموم شد ببخشید خیلی کم بود جرعت داری به داستانم هیت بده یا بگو مسخره که گذارش شی لایک یادت نره❤️☺️