دردبامن است

دردبامن است...
من هرشب بادرد می خوابم
هرصبح درد را می کشم
هرظهر درآغوش می گیرمش
و هرعصر...
عصرکه میشود درد می رود
وگریه می آید...
ومن بادرد همراهم...
دیدگاه ها (۱)

می توانم بارها ببوسمتبی آنکھ حس کنیعشق همیشھ رسیدن نیست...

گاهی هم سراغی بگیر از اولین آدمِ زندگی ات...شاید هنوز همآخری...

یه وقت هایی مثل الانکه از سردی هوانه میشه پنجره باز کردنه می...

چاے عاشقانه و فنجان هاے غزل از من نگاه گرم و دل صبور از توشع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط