" سزاوار مرگ " پارت ۳
( چند پارتی درخواستی هست )
سریع رفتم تو..
مادر تهیونگ : سلام..من این پارتی رو ترتیب دادم به مناسبت
ازدواج خواهرزادم مونا و پسرم تهیونگ..
با شنیدن حرفاش به بدترین شکل ممکن شکستم..
من عاشقش بودم..ولی انگار اون یه ساله ازم متنفر شده..
با اینکه تقصیری ندارم..
بهش نگاهی انداختم که دیدم بهم زل زده..
لبخند فیکی رو لبم نشوندم و رفتم سمت اتاقم..
یه ساله هرکی تو یه اتاقه..
سریع در اتاقو بستم..
گریم گرفته بود..شکستم..خورد شدم..برای بار دوم دارم خورد میشم..دیگه تحملشو ندارم..اولین بار مرگ مینهو و باور نکردن من و دومین بار الانه..
مثل همیشه..بی صدا اشکام میریخت..
با صورت پوکر و خنثی اشکام میریخت..
آروم پاشدم و اشکامو پاک کردم..
به وکیلم زنگ زدم..
میسو : اقای جانگ..میشه کارای طلاقمو بکنید؟هر چه زودتر بهتر..
جانگ : بله..ولی میتونم دلیلشو بپرسم..
میسو : میخواد دوباره ازدواج کنه..اونم تو سالگرد فوت بچش * بغض *
گوشی رو قطع کردم و خودمو رو تخت انداختم..
خوابم نمیبرد..
رفتم وسایلمو جم کردم..
بعد از پنج ساعت این مهمونی لعنتی تموم شد..
و آروم با ساک رفتم بیرون از عمارت..
ادامه دارد...
.
سریع رفتم تو..
مادر تهیونگ : سلام..من این پارتی رو ترتیب دادم به مناسبت
ازدواج خواهرزادم مونا و پسرم تهیونگ..
با شنیدن حرفاش به بدترین شکل ممکن شکستم..
من عاشقش بودم..ولی انگار اون یه ساله ازم متنفر شده..
با اینکه تقصیری ندارم..
بهش نگاهی انداختم که دیدم بهم زل زده..
لبخند فیکی رو لبم نشوندم و رفتم سمت اتاقم..
یه ساله هرکی تو یه اتاقه..
سریع در اتاقو بستم..
گریم گرفته بود..شکستم..خورد شدم..برای بار دوم دارم خورد میشم..دیگه تحملشو ندارم..اولین بار مرگ مینهو و باور نکردن من و دومین بار الانه..
مثل همیشه..بی صدا اشکام میریخت..
با صورت پوکر و خنثی اشکام میریخت..
آروم پاشدم و اشکامو پاک کردم..
به وکیلم زنگ زدم..
میسو : اقای جانگ..میشه کارای طلاقمو بکنید؟هر چه زودتر بهتر..
جانگ : بله..ولی میتونم دلیلشو بپرسم..
میسو : میخواد دوباره ازدواج کنه..اونم تو سالگرد فوت بچش * بغض *
گوشی رو قطع کردم و خودمو رو تخت انداختم..
خوابم نمیبرد..
رفتم وسایلمو جم کردم..
بعد از پنج ساعت این مهمونی لعنتی تموم شد..
و آروم با ساک رفتم بیرون از عمارت..
ادامه دارد...
.
۱۰.۵k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.