یکی نزد حکیمی آمد و گفت

یکی نزد حکیمی آمد و گفت :

خبر داری فلانی درباره ات چه قدر غیبت و بدگویی کرده ؟؟؟

حکیم با تبسم گفت :

او تیری را بسویم پرتاب کرد که به من نرسید ...

تو چرا آن تیر را از زمین برداشتی و در قلبم فرو کردی ؟؟؟

یادمان نرود هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنیها نباشیم ...
دیدگاه ها (۷)

نگاهی به بازی دوم ایران - لهستان و شرایط صعود ایران.اول کار ...

ﻳﺎ ﻣَﻦْ ﺍِﺳْﻤُﻪُ ﺩَﻭﺁﺀٌ ﻭَ ﺫِﻛْﺮُﻩُ ﺷِﻔﺂﺀ ....تو این لحظات ن...

ناصرالدین شاه سوگلی ای داشت که می گفت ازین زن خوشگلتر در زمی...

.در حال حاضر میزان فوق العاده مأموریت مقامات، مدیران و کارکن...

فردی به حکیمی گفتخبر داری که فلانی درباره ات چقدرغیبت کرده؟ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط