سلاممم دوستانننننن بالاخره بعد از قرن می خوام پارت بدمممم

سلاممم دوستانننننن بالاخره بعد از قرن می خوام پارت بدمممم🤣🤣🤣راستش دوستان امتحانا پدرمو اورده بودن و اینا حالا شروع میکنممم اوههه راستی این پارت هنتای دارهدوست نداری نخون و اگر گزارش کنی از صفحه ی گوشی میام میقامتتت😗😗خب شروع میکنیممم

دازای: چیبی

چویا: چیشده؟؟

دازای: دوست داری پتروس بخوری

چویا: البتههههههه

دازای: پس من میرم پتروس میارم باهم بخوریمممم (✪‿✪) \(^_^)/

چویا: هوراااااااا \(^_^)/*نشستن تو صندلی و منتظر پتروس موندن*

دازای؛: اوردمممم*ریختن پتروس* من یکم می خورم اخه دلم درد می گیرع o(╥﹏╥)o

چویا: پس همشو بده من می خورمممممم (✪‿✪) o(╥﹏╥)o U^ェ^U (ฅ´ω`ฅ) (ฅ´ω`ฅ) (ฅ´ω`ฅ)

دازای: بیاااا*ریختن براش*

چویا:*خوردن عین شیرررر*





از زبون نویسنده: دوستان دازای یکم مسته ولی چویا کاملأ مستههه💔💔



چویا: د.. ازای💔💔🍷🍷

دازای: بله چیبی🙃🙃

چویا: بچ.. ه می خواممم💔💔💔

دازای: 😳چی........

چویا: همین که شنیدی*بوسیدن لبش*💔💔

دازای:*قرمز شدن*💔💔

چویا:*زبونشو فرو می کنه تو دهنش*💔💔


دازای:*داخل ذهنش* کاملأ قرمز شدم ولی لباش خیلی شیرینه پس همراهی میکنم*همراهی کردن*💔💔💔

چویا:*لمس بدن دازای*

دازای:*افتادن روی چویا*💔💔



از زبون نویسنده: بقیه ی هنتایو نمی نویسم خودتون نصور کنید💔💔






























دازای:*به خودم اومدم و دیدم چویا خوابه حسابی هم قرمز شده بلندش کردم و گذاشتمش توی تختو سرش رو بوسیدم و بغلش کردم و کنارش خوابیدم هیییی عجب شبی بود این هویج منم می تونه منحرف باشه ها😗😗 o(╥﹏╥)o



تمام شدن مرسی لایک می کنیی❤❤
دیدگاه ها (۱)

300 تایی شدنمون مبالککک❤❤❤مرسی که من رو همایت می کنیدد و بال...

خیلی تست ساده ای بود چیزی نداشت🍷🍷

عجب😅😅😅

چرا نه من می خوام بدونم چرا گزارشم می کنید؟؟؟؟

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط