در زیر چتر باران

در زیر چتر باران،
قارچ های خاطره می رویند.
در غرش رعد و
چراغ برق،
خون محو می شود.
تو بر می خیزی


باران می ایستد؛
رعد می رود؛
برق خاموش می شود،
تو می افتی.
من گم می شوم.
دیدگاه ها (۲)

گاهی وقت‌ها...دلت می‌خواهد ...با یکی مهربان باشیدوستش بداری....

‏الصمت لا یعنی القبول دائماً أحیاناً یعنی أننا قد تعبنا من ا...

در هیاهوی شب عشق کسی یاد تو نیستدل بیچاره به امید که اینجا م...

زور که نیست!خب دوستت ندارد …چرا عمرت را ، وقتت را صرف کسی می...

امشب چشمانم را به باران می سپارم انگشتانم را به شعـر و در ان...

ای قرمز مشوّش، در آبیِ رها!‏در آب رودخانه رسیدند انارها؟ بار...

در جست و جوی حقیقت(پارت25 بخش 2)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط