bad love

bad love

بیدار شدم که احساس کردم گردنم داره خیس میشه برگشتم دیدم جیمین داره داره گردنمو میخوره و لیس میزنه
+دقیقا داری ویکار میکنی
#دارم میخورمت
+نخور
ا.ت جیمینو پس زد و دوباره گرفت خوابید
#فکراتو کردی
+درباره چی
#شب عرو...
+نه هنوز
#چرا نمیزاری ادم حرفشو کامل بگه
+دوست دارم حالاهم بزار بخوابم
#خب بیا بغلم باهم بخوابیم
ویو ا.ت
رفتم تو بغلش احساس میکردم خوشبخت ترین ادم دنیام که با همچین ادمی آشنا و همینطور عاشقش شدم و ازش یه نینی دارم بوی تنشو وارد ریه هام کردم و عمیق گردنشو بوس کردم
جیمین هم مثل من سرمو بوس کرد و باهم خوابیدیم
ساعت ۱۲:۰۰
ویو جیمین
با احساس خیس شدنم از خواب بیدار شدم دیدم ا.تم مثل من از همه چی بی‌خبره به بالا سرم نگاه کردم دیدم جونگ کوکه
کوک:اگه زحمت نشه دست از خواب زمستونیتون بردارین
#تو مارو خیس کردی
+من الان سرما میخورم
کوک :اگه این کارو نمیکردم مثل خرس میخوابیدید البته خرس که هستید
جیمین دمپایی کنار تختو برمیداره
#اگه سرما بخوره با همین میوفتم تو جونت... گمشوووووووو
کوک رفت بیرون جیمینم ا.ت رو برد حموم زیر دوش اب گرم تا سرما نخوره بعد اومدن بیرون لباس پوشیدن موهاشونو خشک کردن رفتن پایین دیدن تمام اعضا اومدن
#صبح بخیر
نامی: ظهر بخیر
+من گشنمه
جین: بیا بریم بهتون یه چیزی بدم بعد از یک ساعت میرم ناهار میزارم
ا.ت،جیمین و جین رفتن اشپز خونه جین بهشون صبحونه داد انام خوردن اومدن نشستن بعد از یک ساعت جین غذا درست کرد........




این دومی
بازم اگه غلط داشتم ببخشید ❣️
دیدگاه ها (۰)

پارت (نمیدونم ) bad loveکه یهو یه طلا فروشی دیدم و با تعجب ب...

اصکی بشدت اجباری

bad loveبعد اعضا نشستن شروع کردن به خوردن بعد از تموم شدن غذ...

کپشن مهممممممارمی ها خیلی مهمه همه جا پخش کنین به خاطر بی تی...

پارت ۶۷ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۱ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۶۱ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط