سناریو:دعوا شروع ماجرا بود
بعد سال ها پارت🙂↔️
--------------------------------------
◇و کسی نبود جزززززززززز
◇اینوپییییییی با صورت وا د فاک و چشما از حدقه زده ○بیرون
♡میا یهو محکم زد تو سرتو شین جوری که شین به کله ◇رف تو موتور و خود میا گف
(علامت میا+)
◇+ا.. اینوپیییی اینجوری که فکر میکنی نیس فقط داشت ♡کرم میریخت مث همیشه😅
(علامت اینوپی×)
◇×ما که خوابیم(・・;)
◇یه لحظه میا فکر کرد شین کو دید شین افتاده رو ♡موتورش و بیهوشه با سرعت نور و فراتر از ان رف پیشش ◇و با استراس و کلی نگرانی تکونش داد
◇+شیننننننن تروخدا بلند شووووو اینوپیییی نگا نکن برو ♡دکتر بیارررر
◇اینوپی اومد به خودش
◇×باشه باشه رفتم
♡اینوپی رف میا یه لحظه بغضش گرف و زیر لب گف
◇+شین ... شین جونم بیدار شو خواهش میکنم نمیخوام ◇اینطوری ببینمت(با بغض)
♡میا سرش رو گذاشت رو سینه شین و اشکش در اومد ◇یهو یه چیزی حس کرد ... یه دست رو سرش سرشو بلند ◇کرد دید دست شینه
--------------------------------------
◇و کسی نبود جزززززززززز
◇اینوپییییییی با صورت وا د فاک و چشما از حدقه زده ○بیرون
♡میا یهو محکم زد تو سرتو شین جوری که شین به کله ◇رف تو موتور و خود میا گف
(علامت میا+)
◇+ا.. اینوپیییی اینجوری که فکر میکنی نیس فقط داشت ♡کرم میریخت مث همیشه😅
(علامت اینوپی×)
◇×ما که خوابیم(・・;)
◇یه لحظه میا فکر کرد شین کو دید شین افتاده رو ♡موتورش و بیهوشه با سرعت نور و فراتر از ان رف پیشش ◇و با استراس و کلی نگرانی تکونش داد
◇+شیننننننن تروخدا بلند شووووو اینوپیییی نگا نکن برو ♡دکتر بیارررر
◇اینوپی اومد به خودش
◇×باشه باشه رفتم
♡اینوپی رف میا یه لحظه بغضش گرف و زیر لب گف
◇+شین ... شین جونم بیدار شو خواهش میکنم نمیخوام ◇اینطوری ببینمت(با بغض)
♡میا سرش رو گذاشت رو سینه شین و اشکش در اومد ◇یهو یه چیزی حس کرد ... یه دست رو سرش سرشو بلند ◇کرد دید دست شینه
- ۱.۹k
- ۰۴ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط