گیرم که در باورتان به خاک نشستهام

گیرم که در باورتان به خاک نشسته‌ام
و ساقه‌های جوانم از ضربه‌های تبرهاتان زخم‌دار است
با ریشه چه می‌کنید؟

گیرم که بر سَرِ این بام
بِنشسته در کمینِ پرنده‌ای_
پرواز را علامت ممنوع می‌زنید
با جوجه‌های نشسته‌ی در آشیانه چه می‌کنید؟

گیرم که بادِ هرزه‌ی شب‌گرد_
با های و هویِ نعره‌های مستانه در گذر باشد
با صبحِ روشنِ پُرترانه چه می‌کنید ؟

گیرم که می‌زنید
گیرم که می‌بُرید
گیرم که می‌کشید
با رویشِ ناگزیرِ جوانه چه می‌کنید؟

خسرو گلسرخی
دیدگاه ها (۰)

‌۱۶ آذر روز دانشجو ی امسال رو از صمیم قلبم به دانشجو های خست...

وقتی طوفان تمام شد، یادت نمی آید چگونه از آن گذشتی، چطور جان...

خستەامخستەاز منی کە من نیستکجا گم شدەام...

فریاد برداشتم:شد آن زمانه که بر مسیحِ مصلوبِ خویش به مویه می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط