رمان قشنگیه

رمان قشنگیه
نفس عمیقی کشیدم ودوباره به بیرون خیره شدم زندگی بازی عجیبی با ادم میکنه آزمایش میکنه وچه آزمایش سختی به ساعت نگاه کردم نزدیک چند ساعته تو اتاقم هستم ومشتاق به دیدن هیچ کس نیستم خودم خواستم که سراغم نیان چون تنهایی وسکوت برام بهتر از هرچیزیه اتفاقات چند ساعت پیس مثل یک کابوس عجیب وترسناک در عرض چند ساعت حالت روحیم بهم ریخت درد معدم دوباره شروع شد ولی من بی حرکت وصامت فقط از پنجره به بیرون نگاه میکنم
من .دکتر سوفیا راد متخصص غدد و متابولیسم سلول وارث دوسوم از خاندان بزرگ راد پرنسس امپراطوریه بزرگ راد دچار مشکل عجیبی شده ام خاندان پاکدل از من برای پسرشان خواستگاری کردند مشکل خواستگاری نیست مشکل جواب مثبتیه که باید از سر اجبار بدم .
دیدگاه ها (۱)

2⃣پارتاجبار اجبار بر سر اینکه اموال وثروت خاندانم را حفظ کنم...

بله دکتر راد بله بفرمایید پارسا پاکدل هستم باید ببینمتون خان...

📿 ✨ ❀📿 ✨ ❀❀📿 ⚜ دعای روزانه دهه اول ذی الحجه⚜ ✨ به فرموده اما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط