بابام رفته بود شیرینی بخره ولی دست خالی برگشت

بابام رفته بود شیرینی بخره ولی دست خالی برگشت.
همزمان با رسیدن بابام، مهمونامون هم رسیدن و یه بسته شیرینی برامون آورده بودن.
مامانم که فکر کرده بود شیرینی رو بابام خریده، چید تو ظرف و آورد تعارف کرد به مهمونا!
حالا هی میگه تورو خدا ببخشید ما هیچ وقت از این شیرینی آشغالیا نمیخریدیم نمیدونم چی شده شوهرم از این شیرینیا خریده، شرمندم…
دیدگاه ها (۳)

تحقیقات دانشمندان نشون داده کهپشت هر«فدای سرت»یه«خاک برسرت»ب...

جاتون خالی عروسی خیلی خوش گذشتتتت...ولیییی دلم برا داداشیم پ...

اسمشو از موبایلت پاک می کنی... مسیجاش دیلیت می شه... به د...

جیییییییییییغ قربونتون برم منننن ...عروسیتون مبارررررک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط