یک فنجان شعر

~یک فنجان شعر☕ ️~
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد
کاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد
.
تیردیوانه شد و مردادهم از شهر رفت
از غمت شهریوربیچاره حلق آویز شد
.
مهر با بی مهری و نامهربانی میرسد
مهربانی در نبودت اندک و ناچیز شد
.
بی تو یک پاییز ابرم،نم نم باران کجاست؟
بی تو حتی فکر باران هم خیال انگیز شد
.
کاش میشد رفت و گم شد در دل پاییز سرد
بوی باران را تنفس کرد و عطر آمیز شد
.
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد #فرهاد_شریفی #پاییز
@_fantast_
دیدگاه ها (۱)

🙂 🙂 🙂

من بلدم پاییز باشد و تنهایی تمام خیابان را صفحه صفحه ورق بزن...

✿ کپشن خاص ✿پاییز در راه است،دلتنگی‌ام را گوشه ی کدام خیابان...

~یک فنجان شعر☕ ️~« شده آیا که غمی ریشه به جانت بزند ؟گره در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط