❤️✨لجباز من❤️✨ پارت 4
❤️✨لجباز_من❤️✨
پارت 4
نیکا: تو راهرو دانشگاه بودم که یهوووو ممدو دیدممممم
ممد:نیکا!
نیکا:ممد
پریدیییییم بغل هم
نیکا:از بغلش در اومدم یکی زدم تو گوشش گفتم کثافت وقیح این همه مدت کجاااا بودی (از اووون کثافت وقیحای نیکا😂😂🙌)
ممد:گمشووو حمال😐پیش رفیقام بودم (: شما احوااالی نمیگیری نیکا خانوووم
نیکا:زر نزن بچه پرو من همش بهت زنگ میزدم خطط خاموش بود این یه سالو از نگرانی مردمممم
ممد:حالا اونارو ولش اینجا چیکا میکنی😂
نیکا:اومدم دور دور خره اومدم درس بخونم دیگعهه
ممد:چقدم تو درس میخونی
نیکا:اووه گیر نده حالا
ممد خیلخب😂
1ساعت بعد کلاس
....
از کلاس در اومدم رفتم سمت کلاس ممد که دیدم با همون یارو مزاحمه با رل دیانا ارسلان اومدن بیرون😐
ممد:نیکااا میخاستم بیام پیشت اینا همون رفیقامن🙂
نیکا:اها😐
ممد:نخورشون حالا😐
نیکا:چیزه ام چیز😐این یارو (خطاب به متین)کیه؟
ممد:تا اومدم جواب بدم متین شروع کرد حرف زدن
متین: به به چه عجب ما براتون مهممم شدیم نیکا خانوم😜
نیکا:نیکا و زهر مااار بچه..(خیلی دختر با ادبیم نخاستم شمارو از راه بد به راه راست هدایت کنم😂😔)
متین:بزار خودمو بهت معرفی کنم😎
متین امینی هستم عکاسم و خیلیییم جذابم
و البته 25 سالمه
نیکا:تموم شد؟
متین: اره😎
نیکا:خیلییییی تاثیر گذار بود😑😂
متین:😒نمک دون
نیکا:بزار منم خودمو بهت معرفی کنم
نیکام(: از جنس فلاحی 19 سالمه و جذاااب کراش کل دانشگام🙂
متین: به به🤧چهههه خوب😒(راستشو بخاین بچم جررش گرفته(: )
ممد:کل راهو بستین منو ارسلانم ادمیم مثلااا بیاین بریم یه کافه اونجا زر بزنین😒
متینیکا:اووکی(هماهنگ گفتن مثلا(((: )
ارسلان:بزارین به دیا ام بزنگم بگم بیاد
همه: اوکی منتظریم پایین
ارسلان :اوک
....30مین بعد
ارسلان:دیانا اومد از دستشویی بیرون
دیانا:ببخشییید خیلی دستشویی داشتم😅
ارسلان:حالا چرا عذر خاهی میگنی😂
دیانا:سیس گنگ گرفتم و یه نیشخند زدم راه افتادیم سمت کافه(اردیا جان گل بابا..اینجا پارک نی که😂)
دیانا:مممددددددد؟
ممد؟ممد؟ممممدددد؟
خودتیییییی
ممد:ارهههههه😂💙
دیانا:پریدم بغلش کلی ماچو موچش کردم یهو ارسلان زد به پهلوم فهمیدم غیرتی شده😶خاک ت سر هولم بشه😑
نیکا:خب قورباغه میگفتی شغلت چیه
متین:عکاسی
نیکا:از کیا عکس میگیری؟
متین:از کسایی که تو اتاق خابن(لا الله الاه عسل بیتربیت😑 معذذرت میخام(: )
نیکا:نمک شدی
متین:بودم
یکم از نمکت بریز رو زخمای ممد شاید زخماش خوب شه (سسشعر گفتم میدووونم به روم نیارین(: )
ممد:نمکککک حمال😐
ارسلان:اگه سسشعر گفتنتون تموم شد یه چیزی سفارش بدین از گشنگی مردم
نیکا:گارسووون
متین:😐چرا داد میزنی
نیکا:به توچه
متین:اوکی😼
نیکا : فهمیدم جرررش گرفته چون گارسون مرد بود بعدشم کلییی هیز بود😼
متین:گااارسون (خطاب به گارسون زن)
نیکا:جرممم گرفته بود شدید اه اه دختره ی چندش چه نازیم برا متین میاره
.
.
.
.
.ِ
.
.
انچه خواهید دید:
چرا فک میکنی دوست دارم؟
تو فقط با قلبم با
پارت 4
نیکا: تو راهرو دانشگاه بودم که یهوووو ممدو دیدممممم
ممد:نیکا!
نیکا:ممد
پریدیییییم بغل هم
نیکا:از بغلش در اومدم یکی زدم تو گوشش گفتم کثافت وقیح این همه مدت کجاااا بودی (از اووون کثافت وقیحای نیکا😂😂🙌)
ممد:گمشووو حمال😐پیش رفیقام بودم (: شما احوااالی نمیگیری نیکا خانوووم
نیکا:زر نزن بچه پرو من همش بهت زنگ میزدم خطط خاموش بود این یه سالو از نگرانی مردمممم
ممد:حالا اونارو ولش اینجا چیکا میکنی😂
نیکا:اومدم دور دور خره اومدم درس بخونم دیگعهه
ممد:چقدم تو درس میخونی
نیکا:اووه گیر نده حالا
ممد خیلخب😂
1ساعت بعد کلاس
....
از کلاس در اومدم رفتم سمت کلاس ممد که دیدم با همون یارو مزاحمه با رل دیانا ارسلان اومدن بیرون😐
ممد:نیکااا میخاستم بیام پیشت اینا همون رفیقامن🙂
نیکا:اها😐
ممد:نخورشون حالا😐
نیکا:چیزه ام چیز😐این یارو (خطاب به متین)کیه؟
ممد:تا اومدم جواب بدم متین شروع کرد حرف زدن
متین: به به چه عجب ما براتون مهممم شدیم نیکا خانوم😜
نیکا:نیکا و زهر مااار بچه..(خیلی دختر با ادبیم نخاستم شمارو از راه بد به راه راست هدایت کنم😂😔)
متین:بزار خودمو بهت معرفی کنم😎
متین امینی هستم عکاسم و خیلیییم جذابم
و البته 25 سالمه
نیکا:تموم شد؟
متین: اره😎
نیکا:خیلییییی تاثیر گذار بود😑😂
متین:😒نمک دون
نیکا:بزار منم خودمو بهت معرفی کنم
نیکام(: از جنس فلاحی 19 سالمه و جذاااب کراش کل دانشگام🙂
متین: به به🤧چهههه خوب😒(راستشو بخاین بچم جررش گرفته(: )
ممد:کل راهو بستین منو ارسلانم ادمیم مثلااا بیاین بریم یه کافه اونجا زر بزنین😒
متینیکا:اووکی(هماهنگ گفتن مثلا(((: )
ارسلان:بزارین به دیا ام بزنگم بگم بیاد
همه: اوکی منتظریم پایین
ارسلان :اوک
....30مین بعد
ارسلان:دیانا اومد از دستشویی بیرون
دیانا:ببخشییید خیلی دستشویی داشتم😅
ارسلان:حالا چرا عذر خاهی میگنی😂
دیانا:سیس گنگ گرفتم و یه نیشخند زدم راه افتادیم سمت کافه(اردیا جان گل بابا..اینجا پارک نی که😂)
دیانا:مممددددددد؟
ممد؟ممد؟ممممدددد؟
خودتیییییی
ممد:ارهههههه😂💙
دیانا:پریدم بغلش کلی ماچو موچش کردم یهو ارسلان زد به پهلوم فهمیدم غیرتی شده😶خاک ت سر هولم بشه😑
نیکا:خب قورباغه میگفتی شغلت چیه
متین:عکاسی
نیکا:از کیا عکس میگیری؟
متین:از کسایی که تو اتاق خابن(لا الله الاه عسل بیتربیت😑 معذذرت میخام(: )
نیکا:نمک شدی
متین:بودم
یکم از نمکت بریز رو زخمای ممد شاید زخماش خوب شه (سسشعر گفتم میدووونم به روم نیارین(: )
ممد:نمکککک حمال😐
ارسلان:اگه سسشعر گفتنتون تموم شد یه چیزی سفارش بدین از گشنگی مردم
نیکا:گارسووون
متین:😐چرا داد میزنی
نیکا:به توچه
متین:اوکی😼
نیکا : فهمیدم جرررش گرفته چون گارسون مرد بود بعدشم کلییی هیز بود😼
متین:گااارسون (خطاب به گارسون زن)
نیکا:جرممم گرفته بود شدید اه اه دختره ی چندش چه نازیم برا متین میاره
.
.
.
.
.ِ
.
.
انچه خواهید دید:
چرا فک میکنی دوست دارم؟
تو فقط با قلبم با
۳۰۲.۷k
۰۱ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.