سناریو ران
پارت ۲
از زبان راوی
ا/ت با دیدن کسی که بهش خورده بود خشکش زد این اکس قبلی ا/ت بود ا/ت از رو زمین پاشد و خواست از کنار اکسش رد شه که اکس ا/ت دست ا/ت رو گرفت
اکس:بیبی از ددیت فرار میکنید😏
ا/ت:بروکمشو مردک هرزه😡🤬
اکس:اوه بیبی زبون دراز شدن بیا بریم بهت ادب یاد بدم
از زبان راوی
ا/ت با این حرف اکسش چهار ستون بدن ا/ت لرزید اکس ا/ت ا/ت را برد پشت مدرسه
یکم هنتای دوست نداری نخون گذارش نگن🔞
اکس ا/ت ا/ت را بین خودش و دیوار قفل کرد و شروع کرد به مک زدن لبای ا/ت و آروم انگشتشو از زیر دامن ا/ت به عضوش رسوند و ا/ت هم با گریه تقلا میکرد که ناگهان...
در خماری بمانید😁
ببخشید اگه بد شد 😢😢
از زبان راوی
ا/ت با دیدن کسی که بهش خورده بود خشکش زد این اکس قبلی ا/ت بود ا/ت از رو زمین پاشد و خواست از کنار اکسش رد شه که اکس ا/ت دست ا/ت رو گرفت
اکس:بیبی از ددیت فرار میکنید😏
ا/ت:بروکمشو مردک هرزه😡🤬
اکس:اوه بیبی زبون دراز شدن بیا بریم بهت ادب یاد بدم
از زبان راوی
ا/ت با این حرف اکسش چهار ستون بدن ا/ت لرزید اکس ا/ت ا/ت را برد پشت مدرسه
یکم هنتای دوست نداری نخون گذارش نگن🔞
اکس ا/ت ا/ت را بین خودش و دیوار قفل کرد و شروع کرد به مک زدن لبای ا/ت و آروم انگشتشو از زیر دامن ا/ت به عضوش رسوند و ا/ت هم با گریه تقلا میکرد که ناگهان...
در خماری بمانید😁
ببخشید اگه بد شد 😢😢
- ۵.۲k
- ۲۶ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط