هم دیدنی بودیی هم خواستنی بودی

هم دیدنی بودیی هم خواستنی بودی
هم چیدنی بودی هم باغچه مون گل داشت
زنجیر می خواستم دستتاتو بخشیدی
از من تا اون دستا هر دره پل داشت
پل بود اما ریخت گل بود اما مرد
عمر منم قد عشقت تحمل داشت
هر روز پاییزه هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه هر سال پاییزه
پنهونم از چشمات ماه پس ابرم
من کاسه صبرم این کاسه لبریزه
بارون نمی گیرم از دست زنجیرم
بی عشق می میرم من روز دیدارم
از دوستی پر من از دوس دلخور من
آجر به آجر من من پشت دیوارم
لعنت به این دیدار لعنت به این دیوار
لعنت به این آوار من زیر آوارم
هر روز پاییزه هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه هر سال پاییزه
پنهونم از چشمات ماه پس ابرم
من کاسه صبرم این کاسه لبریزه
دیدگاه ها (۱)

توکل و رضا... " ترا شکر می کنم که از پوچی ها ، ناپایداری ها...

می خواستم شمع باشم... " همیشه می خواستم که شمع باشم ، بسوزم...

#شیعه #اسلام #اتحاد #مقاومت #امام_خامنه ای

#شیعه #اسلام #اتحاد #مقاومت #امام_خامنه ای

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط