سلاح سرد(پارت23)
*کیهیون ویو*
صبح بلند شدم ساعت9بود ..دیشب تا بچه ها بیان دیر بود منو و مینهو هم خوابیدیم ..بلند شدم و رفتم دستشویی کارای لازم کردمو امدم بیرون رفتم به بچه ها سر زدم همشون تو جاشون خواب بودن به جز سومی و جینهو..رفتم پایین که دیدم سومی تو اشپز خونه اس و داره صبحونه اماده میکنه و هدفون گوشش پس صداش نکردم دیدم از حیاط پشتی صدا میاد رفتم تا ببینم چیه که دیدم جینهو داره بوکس تمرین میکنه و هدفون گوشش رفتم پیشش تا منو دید هدفونش برداشت و نشست
جینهو:سلام صبح بخیر
کیهیون:سلام گل قهر کن(خنده)
جینهو:یاااااااا
کیهیون:اوکی اوکی...شما دوتا چه سحر خیز شدین امروز!!
جینهو:ما دوتا؟؟؟کی
کیهیون:یااا سومی دیگه
جینهو:مگه بیداره؟؟
کیهیون:خسته نباشی منو باش فک میکردم باهم بیدار شدین..
جینهو:نه من بیدار شدم خواب بود..
کیهیون:مگه کی بیدار شدی؟
جینهو:ساعت6
کیهیون:هن؟؟نگو که از 6داری تمرین میکنی!!!!!!!!چیزی خوردی؟
جینهو:خب اره یه چایی خوردم راستش دقیقا از 6دارم دفاع شخصی و بوکس کار میکنم....
کیهیون:هیی پشو بریم یه چی بخوری تا غش نکردی
جینهو:اوکی(خنده)
رفتیم تو که دیدیم همه بیدارن......
کیهیون و جینهو:سلام
همه:سلام
رفتیم و نشستیم سر میز صبحونه و خوردیم ...
*جینهو ویو*
بعد از صبحونه کمک کردیم و میز جمع کردیم رفتم تو اتاقم و لباسم عوض کردم و خودمو مرتب کردم برگشتم پایین و رفتم حیاط که دیدم سومی داره با حرص به کیسه بوکسم ضربه میزنه خندم گرفته بود!!
جینهو:سومی!!چیکار میکنی خلو چل(خنده)
سومی:هیچی فقط میخوام ببینم چه حسی داره هی میزنی..
جینهو:از دست تووووو(خنده)
سومی:یااا بیا یادم بده درضمن دستم درد گرفتتت(کلافه)
جینهو:اولن اوک برو لباستو عوض کن بیا..دومن باید دستکش بزاری خب
سومی رفت تا لباسش عوض کنه منم رفتم تا از کمد مخصوصم یه جفت دستکش براش بیارم سومی بد از 20مین امد و دستکش براش گذاشتم و بهش یاد دادم و اونم تمرین میکرد ..خیلی خوب یاد گرفته بود!!منم نشسته بودمم و نگاش میکردم که کیمین امد پیشمون
کیمین:هایی..اووو سومی هم اینکاره شده!!!
سومی:پس چی!!(در حین ضربه زدن)اوففف خسته شدم جینهو پشو تمرین کنیم..
جینهو:اوکی اوکی
بلند شدم و باهاش تمرین میکردم ...
کیمین:منم موخواممممم(لوس)
سومی:یاا اول من گفتم ..
داشتن بحس میکردن و منم خندم گرفته بود...
جینهو:بچه ها بیاین تقسیم کنیم یکم تو یکمم تو(اشاره به کیمین و سومی)
کیمین و سومی:اوکی
داشتم با سومی تمرین میکردم که کیمین هم از فرصت استفاده کرد و رفت تا لباسش عوض کنه...بعد از 40 مین سومی رفت تا با کیسه بوکس تمرین کنه منم با کیمین دفاع شخصی کار میکردم که بعد از 1ساعت هرسه تامون خسته شدیم و نشستیم....
(بچه ها میخوام رشته های ورزشیشون بهتون بگم:
کیهیون:تو رشته تکواندو مدرک داره
مینهو:تو رشته بسکتبال مدرک داره
مینمین:تو رشته دنس مدرک داره
ریونهو:تو رشته دفاع شخصی مدرک داره
کیمین:تو رشته دنس و دفاع شخصی مدرک داره
سومی:تو رشته والیبال مدرک داره
جینهو:تو رشته رزمی..بوکس و دفاع شخصی مدرک داره..
البته همشون دفاع شخصی بلدن به خاطر کارشون)
نشسته بودیم که مینهو امد
مینهو:خسته نباشید دلاوران
سومی:ممنون تنبل اعظم
مینهو:یااا میکشمت(افتاد دنبال سومی)منو و کیمینم فقط میخندیدیم
که یهو مینمین صدامون کرد
مینمین:بیاین ناهارررررررررررررررر(داد)
همه:اوکییییی
من و کیمین و سومی هرکدوممون رفتیم تو اتاقامون و یه دوش 20مینی گرفتیم و رفتیم سر میز...داشتیم ناهار میخوردیم که مینمین گف
مینمین:خب ظرفا با کی؟
همه:واییییییی نهههههه
داشتن بحس میکردن
جینهو:اقا دعوا نکنید من میشورم..
همه:میسییییییی(ذوق زده)
بعد از ناهار میز جمع کردیم و ظرفاروشستم که بعد از 30 مین تموم شد سینک خشک کردم و رفتم بالا تا برم تو اتاقم درو باز کردم که دیدم....
پایان پارت23
اسلاید2استایل سومی در حین تمرین
اسلاید3استایل کیمین در حین تمرین
اسلاید4استایل جینهو در حین تمرین
اسلاید5استایل مینهو تو خونه
اسلاید6دستکشای سومی
صبح بلند شدم ساعت9بود ..دیشب تا بچه ها بیان دیر بود منو و مینهو هم خوابیدیم ..بلند شدم و رفتم دستشویی کارای لازم کردمو امدم بیرون رفتم به بچه ها سر زدم همشون تو جاشون خواب بودن به جز سومی و جینهو..رفتم پایین که دیدم سومی تو اشپز خونه اس و داره صبحونه اماده میکنه و هدفون گوشش پس صداش نکردم دیدم از حیاط پشتی صدا میاد رفتم تا ببینم چیه که دیدم جینهو داره بوکس تمرین میکنه و هدفون گوشش رفتم پیشش تا منو دید هدفونش برداشت و نشست
جینهو:سلام صبح بخیر
کیهیون:سلام گل قهر کن(خنده)
جینهو:یاااااااا
کیهیون:اوکی اوکی...شما دوتا چه سحر خیز شدین امروز!!
جینهو:ما دوتا؟؟؟کی
کیهیون:یااا سومی دیگه
جینهو:مگه بیداره؟؟
کیهیون:خسته نباشی منو باش فک میکردم باهم بیدار شدین..
جینهو:نه من بیدار شدم خواب بود..
کیهیون:مگه کی بیدار شدی؟
جینهو:ساعت6
کیهیون:هن؟؟نگو که از 6داری تمرین میکنی!!!!!!!!چیزی خوردی؟
جینهو:خب اره یه چایی خوردم راستش دقیقا از 6دارم دفاع شخصی و بوکس کار میکنم....
کیهیون:هیی پشو بریم یه چی بخوری تا غش نکردی
جینهو:اوکی(خنده)
رفتیم تو که دیدیم همه بیدارن......
کیهیون و جینهو:سلام
همه:سلام
رفتیم و نشستیم سر میز صبحونه و خوردیم ...
*جینهو ویو*
بعد از صبحونه کمک کردیم و میز جمع کردیم رفتم تو اتاقم و لباسم عوض کردم و خودمو مرتب کردم برگشتم پایین و رفتم حیاط که دیدم سومی داره با حرص به کیسه بوکسم ضربه میزنه خندم گرفته بود!!
جینهو:سومی!!چیکار میکنی خلو چل(خنده)
سومی:هیچی فقط میخوام ببینم چه حسی داره هی میزنی..
جینهو:از دست تووووو(خنده)
سومی:یااا بیا یادم بده درضمن دستم درد گرفتتت(کلافه)
جینهو:اولن اوک برو لباستو عوض کن بیا..دومن باید دستکش بزاری خب
سومی رفت تا لباسش عوض کنه منم رفتم تا از کمد مخصوصم یه جفت دستکش براش بیارم سومی بد از 20مین امد و دستکش براش گذاشتم و بهش یاد دادم و اونم تمرین میکرد ..خیلی خوب یاد گرفته بود!!منم نشسته بودمم و نگاش میکردم که کیمین امد پیشمون
کیمین:هایی..اووو سومی هم اینکاره شده!!!
سومی:پس چی!!(در حین ضربه زدن)اوففف خسته شدم جینهو پشو تمرین کنیم..
جینهو:اوکی اوکی
بلند شدم و باهاش تمرین میکردم ...
کیمین:منم موخواممممم(لوس)
سومی:یاا اول من گفتم ..
داشتن بحس میکردن و منم خندم گرفته بود...
جینهو:بچه ها بیاین تقسیم کنیم یکم تو یکمم تو(اشاره به کیمین و سومی)
کیمین و سومی:اوکی
داشتم با سومی تمرین میکردم که کیمین هم از فرصت استفاده کرد و رفت تا لباسش عوض کنه...بعد از 40 مین سومی رفت تا با کیسه بوکس تمرین کنه منم با کیمین دفاع شخصی کار میکردم که بعد از 1ساعت هرسه تامون خسته شدیم و نشستیم....
(بچه ها میخوام رشته های ورزشیشون بهتون بگم:
کیهیون:تو رشته تکواندو مدرک داره
مینهو:تو رشته بسکتبال مدرک داره
مینمین:تو رشته دنس مدرک داره
ریونهو:تو رشته دفاع شخصی مدرک داره
کیمین:تو رشته دنس و دفاع شخصی مدرک داره
سومی:تو رشته والیبال مدرک داره
جینهو:تو رشته رزمی..بوکس و دفاع شخصی مدرک داره..
البته همشون دفاع شخصی بلدن به خاطر کارشون)
نشسته بودیم که مینهو امد
مینهو:خسته نباشید دلاوران
سومی:ممنون تنبل اعظم
مینهو:یااا میکشمت(افتاد دنبال سومی)منو و کیمینم فقط میخندیدیم
که یهو مینمین صدامون کرد
مینمین:بیاین ناهارررررررررررررررر(داد)
همه:اوکییییی
من و کیمین و سومی هرکدوممون رفتیم تو اتاقامون و یه دوش 20مینی گرفتیم و رفتیم سر میز...داشتیم ناهار میخوردیم که مینمین گف
مینمین:خب ظرفا با کی؟
همه:واییییییی نهههههه
داشتن بحس میکردن
جینهو:اقا دعوا نکنید من میشورم..
همه:میسییییییی(ذوق زده)
بعد از ناهار میز جمع کردیم و ظرفاروشستم که بعد از 30 مین تموم شد سینک خشک کردم و رفتم بالا تا برم تو اتاقم درو باز کردم که دیدم....
پایان پارت23
اسلاید2استایل سومی در حین تمرین
اسلاید3استایل کیمین در حین تمرین
اسلاید4استایل جینهو در حین تمرین
اسلاید5استایل مینهو تو خونه
اسلاید6دستکشای سومی
۴.۸k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.