تصور کردم دیگر به او فکر نمی کنم اما کافی بود

تصور کردم دیگر به او فکر نمی کنم اما کافی بود

در محلی اندکی آرام ،

تنها شوم ، تا دوباره یاد او به سراغم بیاید.!

آنا گاوالدا
دیدگاه ها (۲)

هی شعر نگو، لفظ نیا، حرف نزن مَردگاهی بغلم کن ، بغلم کن ، بغ...

استقلالی ام ... با افتخار *-*

خوش به حالت گریه هایت دخترانه است و همه زیر پتوهق هق مردانهء...

از خودِ صبح فقط منتظرم شب بشودتا پتو را بکشم روی سرم گریه کن...

من ، عاشق تو شده ام . خود من هم دیگر چیزی به جز خود تو نیستم...

من ، عاشق تو شده ام . خود من هم دیگر چیزی به جز خود تو نیستم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط