دوستت دارم چرایش پای تو

دوستـت دارم چـرایش پـای تـو
ممکنـش کـردم؛محـالش پای تـو
میگریزی از مـن و احساس مـن
دل شکستن هـم؛گناهش پای تــو
امدی اتـش زدی بر جان مـن
درد بی درمان گرفتن هم؛ دوایـش پای تــو
من اسیرم در میان ان دو چـشم
قفل زندان را شکـستن هم؛ سزایش پای تــو
سوخـتم؛اتـش گرفتم زین سبـب
اب بر اتش نهادن هم جزایش پای تـو
پای رفتن هم ندارم من از کوی دلـت
پا نهادن بر دل مسـت و خرابم پای تـو
دیدگاه ها (۱)

سـوداگـران خیـره سـر ورهـزنـان بـادگـم میـشوند درشـکـم موجـه...

کــرمانشاهسـرزمیـن "غیـرت"تسـلیـت

ﺩﻟﻢ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺗــﻮ ﺭﺍ ﺩﺍﺭدﺗــﻮ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﭼﯿﺴـﺖﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ...

شـبهای تهــرانـ☺

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط