🔹 کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی می کرد؛ خدا گفت: بر در
🔹 کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد؛ خدا گفت: بر در خانه ام بیا، آنقدر بکوب تا در به رویت وا کنم.
🔹 وقتی بر در خانه اش رسیدم، هر چه گشتم در بسته ای ندیدم! هر چه بود باز بود..
🔹 گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟
ندا آمد: این را گفتم که بیایی؛ وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
🔹 کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک
❤
🔹 وقتی بر در خانه اش رسیدم، هر چه گشتم در بسته ای ندیدم! هر چه بود باز بود..
🔹 گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟
ندا آمد: این را گفتم که بیایی؛ وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
🔹 کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک
❤
۳۷۰
۲۷ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.