گاهی اوقات صلاح ست که تنها بشوی

گاهی اوقات صلاح ست که تنها بشوی
چون مقدر شده تکخال ورقها بشوی

گاهی اوقات قرارست که در پیله ی درد 
نم نمک شاپرکی خوشگل و زیبا بشوی

گاهی انگار ضروری ست بگندی در خود
تا مبدل به شرابی خوش و گیرا بشوی

گاهی از حمله ی یک گربه قفس میشکند
تا تو پرواز کنی راهی صحرا بشوی

گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست 
باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی 

گاهی از چاه قرارست به زندان بروی 

آخر قصه هم آغوش زلیخا بشوی ..........

من فقط دل نگرانم که خدا نا کرده 
بهترین دوست ........تو یک روز یهودا بشوی
دیدگاه ها (۲)

‌معنی "با تو بودن" برای من " به سلطنت رسیدن است.چه قدر در کن...

یادت بمانددوست داشتنبه جانِ آدم سنجاق می شودآن را برایِ کسی ...

تو مثل دندانی هستی که درد می کنیرسیده ای به عَصباما من دلی ن...

بعد از هر زخمِ تازه‌ای برمی‌گردیو هربار عزیزتر از قبل،هربار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط