محرم هم تمام می شود..
محرم هم تمام می شود..
به خانه هایمان میرویم و
مهیا میشویم برای همه آنچه که بوده ایم.
حسین را هم درون پستو هایتان پنهان کنید تا سال دیگر
چون علم و کتل و نخل و زنجیرهایتان.
اکبر و اصغر و قاسم و عباس را هم!
عباس را نه!
به کارتان می آید .
برای قسم خوردنتان هنگام دروغ.
برای گاه خطر هایتان .
زمانی که می خواهید سر دیگری کلاه بگذارید و شاهدی می خواهید. به کارتان میآید .
فردا صبح هم کرکره مغازه هایتان را بالا بدهید.
درِ بنگاههایتان را باز کنید و یک لایتان را چهار لا حساب کنید.
کلاه هایتان را آماده کنید برای اینکه دوباره تا خرخره سر مردم بگذارید.
آنچه را این روز ها خرج نذریهایتان کردید .
خرج شربت، چای، مرغ و برنجتان
به یک باره جبران کنید .
بروید و حسین و دردهایش را به حال خود بگذارید.
🌹🌹🌹
امروز ، حق مظلوم را می خورند ،
فردا ، در عزایِ حسین سینه می زنند و برای مظلومیتش گریه می کنند !
امروز ، بانیِ فساد و فقر و فلاکت می شوند ،
فردا بانیِ سفره های محرم !
امروز دل می شکنند ، و تا سرحدِ جنون ، بی انصافی می کنند ،
فردا با چه آب و تابی از حسین و انصاف و آزادگی اش می گویند و چشم و دل هایِ خسته و بیقرار را می گریانند .
محرم که تمام شد ؛ روز از نو ، و بی انصافی هایشان از نو ...
قرار بود این حادثه ، در یادها بماند تا مبادا ظلم و ستم ، تکرار شود .
قرار نبود این واقعه و روایتش ، سفره ی پر رونقی باشد برایِ اهالیِ ریا و تزویر !
قرار نبود ، کارِ دنیایمان به اینجا بکشد !
عده ای بگریند و عده ای بگریانند ،
عده ای بزنند و عده ای تماشا کنند ،
عده ای ببرند و عده ای بخورند ،
و لابلایِ این تکرارها ، اوضاعمان هر ثانیه وخیم تر شود !
ما راه را اشتباه رفته ایم ،
اگر به جایِ عزاداری ، پیروی می کردیم ؛
جیبِ ستمکاران هر روز پر تر ،
و سفره ی قشرِ مظلوم ، هر ثانیه خالی تر نمی شد !
اگر به جای تظاهر و تعصب ، عمل می کردیم ؛
سایه ی بی عدالتی ، انقدر گسترده نمی شد .
حسین ، برایِ روشنگری رفته بود ، نه برایِ اعلامِ مظلومیت !!!
افسوس ...
ما مدت هاست که اصلِ مطلب را باخته ایم ...
کاش ، در این روزها ؛
کمی انسانیت را فریاد می زدیم ...
کاش کمی شعورِ حسینی داشتیم ...
به خانه هایمان میرویم و
مهیا میشویم برای همه آنچه که بوده ایم.
حسین را هم درون پستو هایتان پنهان کنید تا سال دیگر
چون علم و کتل و نخل و زنجیرهایتان.
اکبر و اصغر و قاسم و عباس را هم!
عباس را نه!
به کارتان می آید .
برای قسم خوردنتان هنگام دروغ.
برای گاه خطر هایتان .
زمانی که می خواهید سر دیگری کلاه بگذارید و شاهدی می خواهید. به کارتان میآید .
فردا صبح هم کرکره مغازه هایتان را بالا بدهید.
درِ بنگاههایتان را باز کنید و یک لایتان را چهار لا حساب کنید.
کلاه هایتان را آماده کنید برای اینکه دوباره تا خرخره سر مردم بگذارید.
آنچه را این روز ها خرج نذریهایتان کردید .
خرج شربت، چای، مرغ و برنجتان
به یک باره جبران کنید .
بروید و حسین و دردهایش را به حال خود بگذارید.
🌹🌹🌹
امروز ، حق مظلوم را می خورند ،
فردا ، در عزایِ حسین سینه می زنند و برای مظلومیتش گریه می کنند !
امروز ، بانیِ فساد و فقر و فلاکت می شوند ،
فردا بانیِ سفره های محرم !
امروز دل می شکنند ، و تا سرحدِ جنون ، بی انصافی می کنند ،
فردا با چه آب و تابی از حسین و انصاف و آزادگی اش می گویند و چشم و دل هایِ خسته و بیقرار را می گریانند .
محرم که تمام شد ؛ روز از نو ، و بی انصافی هایشان از نو ...
قرار بود این حادثه ، در یادها بماند تا مبادا ظلم و ستم ، تکرار شود .
قرار نبود این واقعه و روایتش ، سفره ی پر رونقی باشد برایِ اهالیِ ریا و تزویر !
قرار نبود ، کارِ دنیایمان به اینجا بکشد !
عده ای بگریند و عده ای بگریانند ،
عده ای بزنند و عده ای تماشا کنند ،
عده ای ببرند و عده ای بخورند ،
و لابلایِ این تکرارها ، اوضاعمان هر ثانیه وخیم تر شود !
ما راه را اشتباه رفته ایم ،
اگر به جایِ عزاداری ، پیروی می کردیم ؛
جیبِ ستمکاران هر روز پر تر ،
و سفره ی قشرِ مظلوم ، هر ثانیه خالی تر نمی شد !
اگر به جای تظاهر و تعصب ، عمل می کردیم ؛
سایه ی بی عدالتی ، انقدر گسترده نمی شد .
حسین ، برایِ روشنگری رفته بود ، نه برایِ اعلامِ مظلومیت !!!
افسوس ...
ما مدت هاست که اصلِ مطلب را باخته ایم ...
کاش ، در این روزها ؛
کمی انسانیت را فریاد می زدیم ...
کاش کمی شعورِ حسینی داشتیم ...
۲.۲k
۰۲ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.