سوار تاکسی بودم دیدم یه دختر خوشگل و سنگین جلو نشسته
سوار تاکسی بودم، دیدم یه دختر خوشگل و سنگین جلو نشسته.
پیاده شد ، دست کرد تو کیفش ، گفتم مهمون ما باش خانوم خوشگله 😍 😄
دیدم از تو کیفش یه قبض در آورد داد به راننده گفت: " این قبضو بگیر بابایی ، وقت برگشتن برو عکسهای منم از آتلیه بگیر.
یعنی ریـدم به خودم، هـی سرخ و سفید می شدم ، خواستم جمعش کنم، گفتم : " دخـترتون هستن ، ماشالا چقد حالت چشما و فرم صورتشون شبیه شما بود "
راننده گفت : " دیگه گهم بخوری فایده نداره! الآن مهمون کردنو بهت نشون میدم 😑 👹
پیاده شد ، دست کرد تو کیفش ، گفتم مهمون ما باش خانوم خوشگله 😍 😄
دیدم از تو کیفش یه قبض در آورد داد به راننده گفت: " این قبضو بگیر بابایی ، وقت برگشتن برو عکسهای منم از آتلیه بگیر.
یعنی ریـدم به خودم، هـی سرخ و سفید می شدم ، خواستم جمعش کنم، گفتم : " دخـترتون هستن ، ماشالا چقد حالت چشما و فرم صورتشون شبیه شما بود "
راننده گفت : " دیگه گهم بخوری فایده نداره! الآن مهمون کردنو بهت نشون میدم 😑 👹
- ۲.۴k
- ۳۰ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط