بزرگترین اشتباه (part 9)
بزرگترین اشتباه (part 9)
آروم روی تخت دراز کشیدم.
+یعنی وقتی فردا برم مدرسه هانما منو پیدا میکنه؟ خوب خداروشکر اون توی مدرسه ما نیست.ولی ممکنه پیدام کنه.
با همین افکارات به خواب فرو رفتم.
با صدای در از خواب پریدم.
+کاگورا؟....نباید بری دبیرستان؟
_م...ممنون الان آماده میشم.
سریع رفتم سراغ کمدم و لباس های دبیرستانم رو پوشیدم.
از پله ها با سرعت پایین اومدم.
چیفویو:بیا صبحونه بخوریم.
+دیرم شده.
_اشکال نداره فقط بیا یخورده بخور.
+باشه.
آروم نشستم و کمی برنج با سوبا خوردم.
چیفویو:من باهات تا مدرسه میام.
+باشه.
(پرش زمانی دم در مدرسه)
همه به ما زل زده بودن. کن کم لپام سرخ شده بود.
چیفویو:خب کاگورا اگه اتفاقی افتاد بهم زنگ بزن.
و آروم دستشو روی موهام کشید.
خیلی سرخ شده بودم.
راه افتادم و رفتم توی مدرسه.
رونی: هی اون پسر خوشگله کی بود؟ نکنه دوست پسرت بود؟
آروم کوبوندم روی شونه اش و گفتم: نخیر فقط واسه یک سری اتفاق ها باهم دوستیم...آره فقط دوست...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خب خب خب تو ناشناس بگید رمان ها چطورن🤗🤗
آروم روی تخت دراز کشیدم.
+یعنی وقتی فردا برم مدرسه هانما منو پیدا میکنه؟ خوب خداروشکر اون توی مدرسه ما نیست.ولی ممکنه پیدام کنه.
با همین افکارات به خواب فرو رفتم.
با صدای در از خواب پریدم.
+کاگورا؟....نباید بری دبیرستان؟
_م...ممنون الان آماده میشم.
سریع رفتم سراغ کمدم و لباس های دبیرستانم رو پوشیدم.
از پله ها با سرعت پایین اومدم.
چیفویو:بیا صبحونه بخوریم.
+دیرم شده.
_اشکال نداره فقط بیا یخورده بخور.
+باشه.
آروم نشستم و کمی برنج با سوبا خوردم.
چیفویو:من باهات تا مدرسه میام.
+باشه.
(پرش زمانی دم در مدرسه)
همه به ما زل زده بودن. کن کم لپام سرخ شده بود.
چیفویو:خب کاگورا اگه اتفاقی افتاد بهم زنگ بزن.
و آروم دستشو روی موهام کشید.
خیلی سرخ شده بودم.
راه افتادم و رفتم توی مدرسه.
رونی: هی اون پسر خوشگله کی بود؟ نکنه دوست پسرت بود؟
آروم کوبوندم روی شونه اش و گفتم: نخیر فقط واسه یک سری اتفاق ها باهم دوستیم...آره فقط دوست...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خب خب خب تو ناشناس بگید رمان ها چطورن🤗🤗
۲.۴k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.