از تو سکوت مانده و از من صدای تو

از تو سکوت مانده و از من صدای تو
چیزی بگو که من بنویسم به جای تو

حرفی که خالی‌ام کند از سال‌ها سکوت
حسی که باز پر کُنَدَم از هوای تو

این روز ها عجیب دلم تنگِ رفتن است
تا صبح راه می‌روم پا به پای تو

در خواب حرف می‌زنم و گریه می‌کنم
بیدار می‌کنند مرا دست‌های تو

هی شعر می‌نویسم و دلتنگ می‌شوم
حس می‌کنم کنارمی و آه جای تو

این شعر را رها کن و نشنیده‌ام بگیر
بگذار در سکوت بمیرم برای تو...
دیدگاه ها (۲)

فدای چشم قشنگت تمام بود و نبودمﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﮐﻪ ﺳﺮﻭﺩﻡ ﺑﻔﮑﺮ ﭼﺸﻢ ...

:از وقتی عاشق شدمفرصت بیشتری پیدا کردم؛فرصت بیشترِ این که پر...

اینم شام بفرمایید دوستان

سلام اینم قارچ طبیعی طبیعی امروز چیدیم جاتون خالی

از تو سکوت مانده و از من، صدای توچیزی بگو که من بنویسم به جا...

گرچه می دانم که گاهی بی قرارم نیستیبی قرارت  می شوم  وقتی کن...

گرچه می دانم که گاهی بی قرارم نیستیبی قرارت  می شوم  وقتی کن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط