خود را اگرچه سخت نگه داری از گناه

خود را اگرچه سخت نگه داری از گناه
گاهی شرایطی است که ناچاری از گناه
هر لحظه ممکن است که با برق یک نگاه
بر دوش تو نهاده شود باری از گناه
گفتم: گناه کردم اگر عاشقت شدم...
گفتی تو هم چه ذهنیتی داری از گناه!!
سخت است این‌که دل بکنم از تو، از خودم
از این نفس کشیدن اجباری، از گناه
بالا گرفته‌ام سرِ خود را اگرچه عشق
یک عمر ریخت بر سرم آواری از گناه
دارند پیله‌های دلم درد می‌کشند
باید دوباره زاده شوم ـ عاری از گناه ـ



زنده یاد نجمه زارع
دیدگاه ها (۶)

اینکه میگویم دوستت دارممثل روز روشن استاصلا این روشنی روزاین...

سنگ طفلان می کند دیوانه را دیوانه تررقص آتش میکند پروانه را ...

خوبِ من! حیف است حال خوبمان را بد کنیمراه رود جاری احساسمان ...

حمید مصدق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط