رفتم سمتش که خودشو عقب کشید

رفتم سمتش که خودشو عقب کشید
-چطوری جوجه
لپاش قرمز شد و سرشو اونور گرفت
+خوبم آروم
-جوجه کوچولو تازه واردی
آروم سرشو تکون داد چه جوری می‌خوام این بچه رو اذیت کنم
+میشه از سر میزم بری؟اروم
-جوجه من فقط سوال میپرسم
+ببخشید آروم
این چرا اینجوریه.؟نانسی اومد سمتمون
و رو به اون تازه وارد گفت
×دختر نمی‌خوای از حق خودت دفاع کنی؟؟از الان داره بهت دستور میده
+ببخشید
-نانسی برو اونور
×چرا همه رو اذیت می‌کنی
-بهت گفتم برو اونور داد
که با عصبانیت رفت نگاهم و دادم به اینور که دیدم دختره نیست رفتم بیرون کلاس که دیدم داره گریه می‌کنه مگه بچه دو ساله ست
-جوجه کجا رفته بودی
+ه.. هیچی ببخشید
-عادتته همش بگی ببخشید ؟
+ن..نه چیکارم داری؟
-میخوام اذیتت کنم...
+چرا؟
-سوال نپرس آنقدر جوجه کوچولو
+بهم نگو جوجه
-از تو باید اجازه بگیرم؟؟
+ن..نه
-دختر خوبی باش تا اذیتت نکنم
+چ..چشم
-افرین جوجه کوچولو حالا بیا داخل کلاس
+چشم آروم
لبخندی سر رضایت زدم و دستش و گرفتم و بردمش تو کلاس نمیتونم اذیتش کنم خیلی مظلوم ولی باید حواسم باشه که اذیتش نکنن رفتم سر جام و خوابیدم
یه ربع بعد
ویو تهیونگ
با صدای بچه ها بلند شدم چطور جرعت میکنن سرو صدا کنن که دیدم ات داره با یه پسر قلدره دعوا می‌کنه یا خدا آت وحشیهههههه یدونه با پا زد تو شکم پسره و با مشت زد تو دماغش
+پسر خوبی باش تا تموم کنم
!دختره غستاققققق
و بعد دوباره دعوا کردن با عصبانیت رفتم سمتشون که پسره تا منو دید از ترس فرار کرد و آت هم سرشو انداخت پایین
-جوجه این چه کاری بود
+ببخشید
پس چرا پیش من آنقدر مظلومع
-افرین جوجه
+چرا؟
-خوب زدیش
لپاش قرمز شد و آروم خندید
-کوچولو من مراقبتم

ببخشید دوستان وردویل تا همینجا نوشته خودش ترکیه هست و من ابجیشم و ادامشو فردا شب یا پس فردا میزاره ممنون