میشود امروز دستی را گرفت

میشود امروز دستی را گرفت
میشود خنده بر لبها نشاند
من از این حج و حاجیان خسته ام
من از عید قربان و عید های دیگر خسته ام
عید من روزیست که هیچکس غمگین نباشد
توی زندان و بند هیچ انسانی نباشد
عید من روزیست که هیچ مادری
بهر نان سفره اش جسم و روحش را
به هر کس و ناکس نبخشد
عید روزیست که دنیا گلستان شود
خنده بر لب نشیند غصه جان دهد
میشود که جای عید قربان و خونریزی
جشن مهر ورزی و عاطفه بر پا نمود
میشود دست نوازش بر سر طفلی یتیم
یا با یک بوسه از دست پدر و مادرت
عید عشق و دوستی اعطا نمود
میشود امشب فقیری را مهمان نمود
روح و قلب و جان او را شاد نمود
عید روزیست که بدبختی نباشد
جمله زندانها خالی از زندانی و زندانبان باشد
عید روزیست که در دلها بذر خنده کاشت
نسل آینده را به شادی و پایکوبی واداشت
عید روزیست که مکه سنگی رها سازی و تو
مکه و کعبه شود قلبی رئوف و مهربان
من ز حج و حاجیان نفرت به دل دارم بدان
من ز حاجی شکم گنده و مال مردم خور تنفر دارم بدان
هیچ حاجی دیده ای راستگو باشد بگو
هیچ حاجی دیده ای مال مردم خور نباشد تو بگو
هیچ حاجی دیده ای دست مسکین بگیرد تو بگو
حج من حجیست که بر دل طوافی کند
مهرورزی کند و هدیه اش عشق باشد نه خون
حج من حج عشق است
عشق...
دیدگاه ها (۱۱)

ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﺁﺩﻡﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﺷﻮﺍﺭﯼ ﺷﺎﺩ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺍﯾﻦﺍﺳﺖ ﮐﻪﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﮔﺬﺷﺘﻪ ...

ﻧﺎﺯ ﮐــﻦ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﻏــــــﺮﻕ ﺗﻤﻨــﺎﯾﺖ ﺷﻮﻡﺗﺎ ﻗﯿـــــﺎﻣﺖ ﺷــ...

و چنین خطاب آسمانی بر منا طنین افکند : ای ابراهیم رها ساز اس...

پس از رَمی آخرین بت بی‌درنگ قربانی کن...! و اکنون در منی‌یی،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط