بخه میخوام
جیمین
بابا شما ها هم خیلی دوست دارم شیرپسر ها
جیهان
به اون پسر هم عفتی سیر پسر
جیمین
شما چهارتون شیر پسر های منی
جین یول : یعنی جی تو یا با ما میعی یا به من یعی رو انتحاح بعن
جینا
پسرم این چه حرفی با پدرت حرف میزنی اون همتون دوست داره
جیمین
الان شما حسودینتون شوده
جیون : ما و حسود جی میعی ما عجا حسود
جیمین
حسودینتون شوده بیاین بغل بابایی
هر ۳ تاشون رفتن
جیمین
ببین چی مرد ها این داداشمون و اینها خواهراتون خوب مامانتون منو هم حسودی میکرد پس اشکالی نداره باید این رو تحمل کنیم
........
یارنا
کوک چی شود
کوک
هیچی انقدر استرس داداشت انگار خودش میخواست زایمان کنه
یارنا
اء بهش حق بده خوب من هم از همین الان هم استرس دارم
کوک
بابا همسر مهربانم براچی استرس داشته باشی هیچی نیست وقت زایمان میکنی میای
یارنا
اون موقع بهت سلام میکنم اقای جئون
بعد چند ۳ماه دیگه
کوک توی بیمارستان و بیهوش شود برای زایمان همسرش جیمین و تهیونگ امدن
جیمین که دید همه پرستار ها بالا سر کوک بودن و سروم وصل کردن بهش و جیمین میخندید
جیمین
میبینم داداش تو از من بدتری
کوک
داداش حوصله کل کل ندارم یعنی الان حال زنم چطوره
جیمین
بابا به الکی استرس نداشته باش
کوک
داداش منو ببخش اون موقع نفهمید بودم چی میکشی
جیمین
خیلی خوبه ولی تو از من بدتری که بیهوش شودی
تهیونگ
کوک خیلی بدی
کوک
چراا
تهیونگ
بهم نگفته بودی که داری بابا میشه باید از جیمین بشنوم
کوک
داداش الان من چه حالیم تو چه حالی ببخشید
تهیونگ
اینا ول کن دارم عمو میشم
جیمین
راستی اون دوست دخترت چی شود
تهیونگ
بابا خیلی لج و لجباز ترین شخص دیدم از جیمین ما بدتره
جیمین
اء
تهیونگ
بخدا از تو بدتره انقدر لج و لجبازه
صدای بشه
کوک
واییی دخترهام
رفت داخل و یک دختر و یک پسر بود
کوک
چقدر کیوتن
جیمین
اره چقدر جوجه هستن
جیهان
باز داری به اون ها اهمیت میدی
جیمین
بابا پسرم بیخیال به والا که من شما هارو دوست دارم
جیون
اده معلومه
جیمین
پسر ها من چه کار کنم که شما بفهمی من شما هارو دوست دارم
جین یول
باید امروز هرجی میخوایم رو انجام بدی
جیمین
باشه هرچی میخواین رو انجام میدم
کوک رفت پیش زنش و پیشونی رو بوسید
کوک
مرسی که آرزوی بزرگی برام برآورد کردی
یارنا وقت لبخند میزد
..........
بعد چند ماه که تهیونگ با اون دختر هم رفتن توی رابطه و قرار بود که بعد یک ماه ازدواج کن
بعد چند سال هم که تهیونگ هم زنش حامله میشه
تهیونگ
ایییی خدا الان چه کار کنم واییی
هییی راه میرفت هیی راه میرفت
کوک
داداش بس
جیمین
نیست بابا چقدر راه میری
کوک
انگار ۱۰ کیلو کم کردی
صدای بشه ها امدن
که دوتا دختر بودن
پایان .
ببخشید اگر خشتون نیومد
فیک اون چرا حرف منو باور نمیکنی هم فردا یا پنجشنبه میزارمش
بای 👋
بابا شما ها هم خیلی دوست دارم شیرپسر ها
جیهان
به اون پسر هم عفتی سیر پسر
جیمین
شما چهارتون شیر پسر های منی
جین یول : یعنی جی تو یا با ما میعی یا به من یعی رو انتحاح بعن
جینا
پسرم این چه حرفی با پدرت حرف میزنی اون همتون دوست داره
جیمین
الان شما حسودینتون شوده
جیون : ما و حسود جی میعی ما عجا حسود
جیمین
حسودینتون شوده بیاین بغل بابایی
هر ۳ تاشون رفتن
جیمین
ببین چی مرد ها این داداشمون و اینها خواهراتون خوب مامانتون منو هم حسودی میکرد پس اشکالی نداره باید این رو تحمل کنیم
........
یارنا
کوک چی شود
کوک
هیچی انقدر استرس داداشت انگار خودش میخواست زایمان کنه
یارنا
اء بهش حق بده خوب من هم از همین الان هم استرس دارم
کوک
بابا همسر مهربانم براچی استرس داشته باشی هیچی نیست وقت زایمان میکنی میای
یارنا
اون موقع بهت سلام میکنم اقای جئون
بعد چند ۳ماه دیگه
کوک توی بیمارستان و بیهوش شود برای زایمان همسرش جیمین و تهیونگ امدن
جیمین که دید همه پرستار ها بالا سر کوک بودن و سروم وصل کردن بهش و جیمین میخندید
جیمین
میبینم داداش تو از من بدتری
کوک
داداش حوصله کل کل ندارم یعنی الان حال زنم چطوره
جیمین
بابا به الکی استرس نداشته باش
کوک
داداش منو ببخش اون موقع نفهمید بودم چی میکشی
جیمین
خیلی خوبه ولی تو از من بدتری که بیهوش شودی
تهیونگ
کوک خیلی بدی
کوک
چراا
تهیونگ
بهم نگفته بودی که داری بابا میشه باید از جیمین بشنوم
کوک
داداش الان من چه حالیم تو چه حالی ببخشید
تهیونگ
اینا ول کن دارم عمو میشم
جیمین
راستی اون دوست دخترت چی شود
تهیونگ
بابا خیلی لج و لجباز ترین شخص دیدم از جیمین ما بدتره
جیمین
اء
تهیونگ
بخدا از تو بدتره انقدر لج و لجبازه
صدای بشه
کوک
واییی دخترهام
رفت داخل و یک دختر و یک پسر بود
کوک
چقدر کیوتن
جیمین
اره چقدر جوجه هستن
جیهان
باز داری به اون ها اهمیت میدی
جیمین
بابا پسرم بیخیال به والا که من شما هارو دوست دارم
جیون
اده معلومه
جیمین
پسر ها من چه کار کنم که شما بفهمی من شما هارو دوست دارم
جین یول
باید امروز هرجی میخوایم رو انجام بدی
جیمین
باشه هرچی میخواین رو انجام میدم
کوک رفت پیش زنش و پیشونی رو بوسید
کوک
مرسی که آرزوی بزرگی برام برآورد کردی
یارنا وقت لبخند میزد
..........
بعد چند ماه که تهیونگ با اون دختر هم رفتن توی رابطه و قرار بود که بعد یک ماه ازدواج کن
بعد چند سال هم که تهیونگ هم زنش حامله میشه
تهیونگ
ایییی خدا الان چه کار کنم واییی
هییی راه میرفت هیی راه میرفت
کوک
داداش بس
جیمین
نیست بابا چقدر راه میری
کوک
انگار ۱۰ کیلو کم کردی
صدای بشه ها امدن
که دوتا دختر بودن
پایان .
ببخشید اگر خشتون نیومد
فیک اون چرا حرف منو باور نمیکنی هم فردا یا پنجشنبه میزارمش
بای 👋
- ۴.۹k
- ۰۶ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط