شناخت امیرالمومنین
#شناخت_امیرالمومنین
#شناخت_وصی_پیامبر
#بهترین_الگو
#مولا_علی(ع)
امیر المؤمنین علیه السلام سه روز چشم مبارک را باز نکرد تا او را خدمت پیامبر صلّی الله علیه و آله آوردند. آنجا بود که چشم باز کرد. آن حضرت فرمود :
«او مرا مخصوص به نظر خود قرار داد و من او را مخصوص به علم خویش قرار دادم». (10)
سپس آن حضرت را در آغوش کشید به منزل ابو طالب علیه السلام آورد. (11)
← پیشگویی از ولادت امیر المؤمنین علیه السلام
جابر بن عبد الله انصاری می گوید :
راهبی بود به نام «مثرم بن رعیب» که 190 سال عبادت کرده بود، ولی حاجتی از خدا نخواسته بود. روزی از خداوند خواست یکی از اولیائش را به او بنمایاند. خداوند متعال جناب ابو طالب علیه السلام را نزد او فرستاد و بعد از آن که راهب دانست این آقا چه کسی است، به آن حضرت بشارت داد که ای ابو طالب، خداوند به تو پسری عنایت می فرماید که او ولیّ خداست و اسم شریف او علی است.
هنگامی که او را درک کردی سلام مرا به او برسان و به او بگو که مثرم راهب، اقرار می کند به وحدانیّت خدا و به ولایت تو یا امیر المؤمنین علیه السلام شهادت می دهد.
هنگام رفتن جناب ابو طالب علیه السلام خرما و انگور و انار بهشتی میل فرمودند و به منزل آمدند.
فاطمه بنت أسد علیها السلام همسر جناب ابو طالب علیه السلام هم خرمایی که پیامبر صلّی الله علیه و آله به آن حضرت داده بودند میل فرمود و به ابو طالب علیه السلام هم دادند و آن حضرت هم میل فرمود.
پیامبر صلّی الله علیه و آله فرموده بودند :
این خرما را کسی می خورد که مقرّ به توحید و نبوّت من باشد.
بعد از آن که پدر و مادر آن حضرت، میوه های بهشتی را میل فرمودند وجود حضرت مولی الموحدین علی بن ابی طالب علیه السلام به وجود آمد. هنگامی که فاطمه بنت أسد علیها السلام حامل آن وجود شریف شد، به زیبایی و نورانیّتش افزوده شد.
← إنعقاد نطفه ی امیر المؤمنین علیه السلام
هنگامی که وجود شریف آن حضرت در بطن فاطمه بنت أسد علیها السلام قرار گرفت در مکّه زلزله شد، و قریش بت ها را به کوه ابو قبیس آوردند، ولی زلزله بیشتر شد و بت ها به رو افتادند.
آنان به ابو طالب علیه السلام پناه بردند، و آن حضرت بالای کوه آمد و فرمود :
«مردم در این شب اتّفاق مهمّی افتاده است. خداوند خلقی را آفریده که اگر از او اطاعت نکنید اقرار به ولایت او ننمایید و شهادت به امامت او ندهید این زلزله ساکن نمی شود. پس به اطاعت و ولایت و امامت او اقرار کنید».
سپس در حالی که اشک می ریخت دستان مبارک را بلند نمود و فرمود :
«پروردگار من و آقای من، تو را می خوانم به محمّدیّت پسندیده و علویّت بلند مرتبه و به فاطمیّت درخشنده و نورانی که بر سر زمین تهامه به رحمت و مهربانی خویش لطف بفرمایی». دیگران آمین گفتند. دعا که تمام شد زلزله پایان یافت. عرب ها در زمان جاهلیّت تا گرفتار می شدند این دعا را می خواندند و گرفتاری برطرف می شد.
آن حضرت با جعفر بن ابی طالب علیهم السلام از شکم مادر صحبت کرد که او بیهوش شد. همچنین فاطمه بنت أسد علیها السلام به قصد طواف گرد خانه خدا می رفت، ولی ناگهان آن حضرت از داخل شکم دو پای خود را به شدّت فشار می داد و نمی گذاشت مادرش به محلّی که بت ها نصب شده اند نزدیک شود، و حال آنکه مادرش برای عبادت خانه خدا را طواف می کرد.
زمانی دیگر، بت ها در مقابل آن فرزند بدنیا نیامده به صورت به زمین می افتادند. شیر درّنده ی طائف در برابر ابو طالب علیه السلام تعظیم کرد. هنگامی که آن حضرت علی را جویا شد شیر گفت :
«شما پدر أسد الله و کمک محمّد پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و مربّی شیر خدا هستی.
← مادر امیر المؤمنین علیه السلام در کعبه
شب جمعه سیزدهم رجب بانوی بزرگوار ابو طالب علیه السلام احساس درد کرد، ولی با قرائت نامی مخصوص آرامش پیدا کرد. هنگامی که جناب ابو طالب علیه السلام خواست زنانی از قریش را برای کمک فاطمه بنت أسد علیها السلام بیاورد، از گوشه خانه ندایی رسید :
«ای ابوطالب، صبر کن چرا که دست نجس نباید ولیّ خدا را لمس کند».
صبح هنگام فاطمه بنت أسد علیها السلام ندایی شنید :
«ای فاطمه به خانه ی ما بیا».
ابو طالب علیه السلام و پیامبر صلّی الله علیه و آله آن حضرت را به مسجد الحرام آوردند. عبّاس بن عبد المطّلب که به همراه جماعی در مسجد نشسته بودند، دیدند که فاطمه علیها السلام وارد مسجد الحرام شد و در مقابل کعبه ایستاد و نگاهی به سوی آسمان نمود و چنین فرمود :
«پروردگارا، من به تو و به پیامبران و کتاب هایی که از جانب تو آمده اند ایمان دارم. من کلام جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق می کنم و او بوده که این خانه را بنا کرده است.
تو را قسم می دهم و از تو می خواهم به حق کسی که این خانه ر
#شناخت_وصی_پیامبر
#بهترین_الگو
#مولا_علی(ع)
امیر المؤمنین علیه السلام سه روز چشم مبارک را باز نکرد تا او را خدمت پیامبر صلّی الله علیه و آله آوردند. آنجا بود که چشم باز کرد. آن حضرت فرمود :
«او مرا مخصوص به نظر خود قرار داد و من او را مخصوص به علم خویش قرار دادم». (10)
سپس آن حضرت را در آغوش کشید به منزل ابو طالب علیه السلام آورد. (11)
← پیشگویی از ولادت امیر المؤمنین علیه السلام
جابر بن عبد الله انصاری می گوید :
راهبی بود به نام «مثرم بن رعیب» که 190 سال عبادت کرده بود، ولی حاجتی از خدا نخواسته بود. روزی از خداوند خواست یکی از اولیائش را به او بنمایاند. خداوند متعال جناب ابو طالب علیه السلام را نزد او فرستاد و بعد از آن که راهب دانست این آقا چه کسی است، به آن حضرت بشارت داد که ای ابو طالب، خداوند به تو پسری عنایت می فرماید که او ولیّ خداست و اسم شریف او علی است.
هنگامی که او را درک کردی سلام مرا به او برسان و به او بگو که مثرم راهب، اقرار می کند به وحدانیّت خدا و به ولایت تو یا امیر المؤمنین علیه السلام شهادت می دهد.
هنگام رفتن جناب ابو طالب علیه السلام خرما و انگور و انار بهشتی میل فرمودند و به منزل آمدند.
فاطمه بنت أسد علیها السلام همسر جناب ابو طالب علیه السلام هم خرمایی که پیامبر صلّی الله علیه و آله به آن حضرت داده بودند میل فرمود و به ابو طالب علیه السلام هم دادند و آن حضرت هم میل فرمود.
پیامبر صلّی الله علیه و آله فرموده بودند :
این خرما را کسی می خورد که مقرّ به توحید و نبوّت من باشد.
بعد از آن که پدر و مادر آن حضرت، میوه های بهشتی را میل فرمودند وجود حضرت مولی الموحدین علی بن ابی طالب علیه السلام به وجود آمد. هنگامی که فاطمه بنت أسد علیها السلام حامل آن وجود شریف شد، به زیبایی و نورانیّتش افزوده شد.
← إنعقاد نطفه ی امیر المؤمنین علیه السلام
هنگامی که وجود شریف آن حضرت در بطن فاطمه بنت أسد علیها السلام قرار گرفت در مکّه زلزله شد، و قریش بت ها را به کوه ابو قبیس آوردند، ولی زلزله بیشتر شد و بت ها به رو افتادند.
آنان به ابو طالب علیه السلام پناه بردند، و آن حضرت بالای کوه آمد و فرمود :
«مردم در این شب اتّفاق مهمّی افتاده است. خداوند خلقی را آفریده که اگر از او اطاعت نکنید اقرار به ولایت او ننمایید و شهادت به امامت او ندهید این زلزله ساکن نمی شود. پس به اطاعت و ولایت و امامت او اقرار کنید».
سپس در حالی که اشک می ریخت دستان مبارک را بلند نمود و فرمود :
«پروردگار من و آقای من، تو را می خوانم به محمّدیّت پسندیده و علویّت بلند مرتبه و به فاطمیّت درخشنده و نورانی که بر سر زمین تهامه به رحمت و مهربانی خویش لطف بفرمایی». دیگران آمین گفتند. دعا که تمام شد زلزله پایان یافت. عرب ها در زمان جاهلیّت تا گرفتار می شدند این دعا را می خواندند و گرفتاری برطرف می شد.
آن حضرت با جعفر بن ابی طالب علیهم السلام از شکم مادر صحبت کرد که او بیهوش شد. همچنین فاطمه بنت أسد علیها السلام به قصد طواف گرد خانه خدا می رفت، ولی ناگهان آن حضرت از داخل شکم دو پای خود را به شدّت فشار می داد و نمی گذاشت مادرش به محلّی که بت ها نصب شده اند نزدیک شود، و حال آنکه مادرش برای عبادت خانه خدا را طواف می کرد.
زمانی دیگر، بت ها در مقابل آن فرزند بدنیا نیامده به صورت به زمین می افتادند. شیر درّنده ی طائف در برابر ابو طالب علیه السلام تعظیم کرد. هنگامی که آن حضرت علی را جویا شد شیر گفت :
«شما پدر أسد الله و کمک محمّد پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و مربّی شیر خدا هستی.
← مادر امیر المؤمنین علیه السلام در کعبه
شب جمعه سیزدهم رجب بانوی بزرگوار ابو طالب علیه السلام احساس درد کرد، ولی با قرائت نامی مخصوص آرامش پیدا کرد. هنگامی که جناب ابو طالب علیه السلام خواست زنانی از قریش را برای کمک فاطمه بنت أسد علیها السلام بیاورد، از گوشه خانه ندایی رسید :
«ای ابوطالب، صبر کن چرا که دست نجس نباید ولیّ خدا را لمس کند».
صبح هنگام فاطمه بنت أسد علیها السلام ندایی شنید :
«ای فاطمه به خانه ی ما بیا».
ابو طالب علیه السلام و پیامبر صلّی الله علیه و آله آن حضرت را به مسجد الحرام آوردند. عبّاس بن عبد المطّلب که به همراه جماعی در مسجد نشسته بودند، دیدند که فاطمه علیها السلام وارد مسجد الحرام شد و در مقابل کعبه ایستاد و نگاهی به سوی آسمان نمود و چنین فرمود :
«پروردگارا، من به تو و به پیامبران و کتاب هایی که از جانب تو آمده اند ایمان دارم. من کلام جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق می کنم و او بوده که این خانه را بنا کرده است.
تو را قسم می دهم و از تو می خواهم به حق کسی که این خانه ر
۶.۲k
۲۳ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.