دنیا بازیهایت را سرم در آوردی گرفتنیها را گرفتی

“دنیا” ، بازی‌هایت را سرم در آوردی… گرفتنی‌ها را گرفتی‌… دادنی‌ها را ” ندادی “
حسرت‌ها را کاشتی… زخم‌ها را زدی … دیگر بس است… چیزی نمانده …
بگذار آسوده بخوابم … محتاج یک خواب بی‌ بیدارم.. ”
دیدگاه ها (۱)

#خواب #همیشگی

پاییز سرددرختان دلم را گرم کردند“زرد” ، “قرمز” ، “نارنجی”زمس...

من پذیرفتم شکست خویش راپندهای عقل دوراندیش رامن پذیرفتم که ع...

#مهر

قلب یخیپارت ۱۴با اینکه شرط هارو رعایت نکردید ولی گذاشتم، نه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط