عصـاره آبـ ✧ آتشـ
عصـاره آبـ ✧ آتشـ
𝕡𝕒𝕣𝕥⁹
سریع آ.ت رو براید استایل بغل میکنه و به سمت بیرون خونه میره و میبینه یونگی برگشته
یونگی : چه اتفاقی براش افتاده [ نگران ]
کوک : نمیدونم [ بغض]
جونگ کوک فهمیده بود که عاشق آ.ت شده ولی داشت زجر عشق یک طرفه رو میکشید و همینطور زجر پر پر شدن عشقش
هفته ها گذشت اما آ.ت هنوز بیهوش رو تخت بود
۱ سال بعد
تو این ۱ سال جونگ کوک داغون شده بود آ.ت هنوز بیهوش بود و یونگی متوجه اینکه کوک عاشق آ.ته شده بود تا یک روز وقتی یونگی و کوک بالا سر آ.ت بودن آ.ت بلند میشه و هردو اونها رو به آغوش میکشه و هق میزنه
آ.ت : هق بدون شما هق اونجا وحشتناک بود هق ربکا همش پیشم بود و هق منو میترسوند هق
برای کوک قابل حزم[ درسته .؟] نبود که فرشته کوچولوش وقتی بیهوش بوده زجر میکشیده سریع سر آ.ت رو به سمتش میاره و خیس میبوسه و ا.ت هم همکاری میکرده
ا.ت : میخوام انتقام بگیرم
کوک : انتقام میگیریم
پایان فصل ۱
𝕡𝕒𝕣𝕥⁹
سریع آ.ت رو براید استایل بغل میکنه و به سمت بیرون خونه میره و میبینه یونگی برگشته
یونگی : چه اتفاقی براش افتاده [ نگران ]
کوک : نمیدونم [ بغض]
جونگ کوک فهمیده بود که عاشق آ.ت شده ولی داشت زجر عشق یک طرفه رو میکشید و همینطور زجر پر پر شدن عشقش
هفته ها گذشت اما آ.ت هنوز بیهوش رو تخت بود
۱ سال بعد
تو این ۱ سال جونگ کوک داغون شده بود آ.ت هنوز بیهوش بود و یونگی متوجه اینکه کوک عاشق آ.ته شده بود تا یک روز وقتی یونگی و کوک بالا سر آ.ت بودن آ.ت بلند میشه و هردو اونها رو به آغوش میکشه و هق میزنه
آ.ت : هق بدون شما هق اونجا وحشتناک بود هق ربکا همش پیشم بود و هق منو میترسوند هق
برای کوک قابل حزم[ درسته .؟] نبود که فرشته کوچولوش وقتی بیهوش بوده زجر میکشیده سریع سر آ.ت رو به سمتش میاره و خیس میبوسه و ا.ت هم همکاری میکرده
ا.ت : میخوام انتقام بگیرم
کوک : انتقام میگیریم
پایان فصل ۱
۵.۲k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.