دیگر سوسوی هیچ چراغی امیدوارم نمی کند

دیگر سوسوی هیچ چراغی امیدوارم نمی کند
دیگر گرمای دستی دلم را به تپیدن وا نمی دارد
میروم تا در تاریکی راه خود را پیدا کنم
که به چراغهای نورانی و دستهای گرم دیگر اعتمادی نیست
دیدگاه ها (۲)

هیچ گاه به خاطر هیچکس از ارزش هایت دست نکش چون اگر روزی آن ف...

سکوت گاهی وقتها واقعا زیباست… مثل وقتایی که آدم توی طبیعته؛ ...

گاهـــــــــــــی آنچنان مزخرف می شــــــوم که برای دیگـــــ...

تقــــــــــدیم به داداش رضــــــــــارضــــــــــا ابن الاه...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۴#

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖¹⁰

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط