ترجمه صحبت های پایانی بی تی اس :
ترجمه صحبت های پایانی بیتیاس :
جیهوپ: امروز من قراره کرهای صحبت کنم. امشب فکر کنم تنها شبی میشه که من توش به زبان کرهای سخنرانی میکنم. این خیلی... درواقع کلی آرمی به کنسرت لس آنجلس ما اومدن برای همین فکر میکنم که این کنسرت باید حتما برای همه شماها هم یه کنسرتی باشه که خیلی باارزش و معناداره. بعد از شنیدن صدای تشویق آرمی اینجا توی استادیوم SoFi من حس کردم که این قراره به یه بخش بزرگی از خاطره هام بعد از پندمیک تبدیل بشه. همه شما اینجا واقعا میتونین به همین اندازه احساس افتخار کنین. این همچنین به شکل و شمایل مختلف، یه کنسرت باارزش برای همهست. واقعا امیدوارم که امروز بتونه به عنوان یه بخش مهمی توی خاطره هاتون و در تاریخ زندگیتون تبدیل شه. من واقعا، واقعا عاشقتونم، همتون.
جیمین: منم امروز به کرهای صحبت میکنم. من میخوام که همه چیو با جزئیات بیان کنم ولی خب از اونجاییم که انگلیسیم خوب نیست... من خیلی دلم میخواست که همتون رو ببینم. شما واسه به اینجا اومدن خیلی چیزارو پشت سر گذاشتین برای همین من واقعا میخواستم ازتون تشکر کنم. همینطور دیروز... دیدن شما بعد ۲ سال. نمیخواستم اینو بگم ولی یه حس عجیبی داشتم که اینجا بودم. ما فقط جلوی دوربین ها اجرا میکردیم و واسه همین حس کردم که برگشتیم به هشت سال پیش. چیزی که دیروز حس کردم این بود که ما بهترین خودمونو طی این دو سال گذشته بهتون نشون ندادیم ولی این باعث افتخاره که شما منتظر ما موندین. فکر کنم امروز تونستم قلب همتون رو احساس کنم. برای همیشه ازتون ممنونم و عاشقتونم، عاشقتونم! خیلی خیلی عاشقتونم.
نامجون: صبح تازه از خواب پاشده بودم طرفای ساعت ۹ بود و از تختم نمیتونستم بیرون بیام و اینطوری بودم که نمیتونم انجامش بدم. دیروز خیلی مضطرب بودم و از تموم انرژیم استفاده کردم. بعد از دیدن چشماتون من تونستم دوباره نیرو و انرژی بگیرم! شماها جادویید! شماها معجزه منید! خیلی عاشقتونم!
جونگکوک: خیلی وقت گذشته بود و من واقعا از اینکه قرار بود جلوی شماها اجرا کنیم مضطرب بودم. امشب وقتی برسم خونه قراره به کلی چیز فکر کنم. این یه خاطره گرانبهاست که من برای همیشه قدرشو میدونم. و اینکه... پرپل یو!
جیهوپ: امروز من قراره کرهای صحبت کنم. امشب فکر کنم تنها شبی میشه که من توش به زبان کرهای سخنرانی میکنم. این خیلی... درواقع کلی آرمی به کنسرت لس آنجلس ما اومدن برای همین فکر میکنم که این کنسرت باید حتما برای همه شماها هم یه کنسرتی باشه که خیلی باارزش و معناداره. بعد از شنیدن صدای تشویق آرمی اینجا توی استادیوم SoFi من حس کردم که این قراره به یه بخش بزرگی از خاطره هام بعد از پندمیک تبدیل بشه. همه شما اینجا واقعا میتونین به همین اندازه احساس افتخار کنین. این همچنین به شکل و شمایل مختلف، یه کنسرت باارزش برای همهست. واقعا امیدوارم که امروز بتونه به عنوان یه بخش مهمی توی خاطره هاتون و در تاریخ زندگیتون تبدیل شه. من واقعا، واقعا عاشقتونم، همتون.
جیمین: منم امروز به کرهای صحبت میکنم. من میخوام که همه چیو با جزئیات بیان کنم ولی خب از اونجاییم که انگلیسیم خوب نیست... من خیلی دلم میخواست که همتون رو ببینم. شما واسه به اینجا اومدن خیلی چیزارو پشت سر گذاشتین برای همین من واقعا میخواستم ازتون تشکر کنم. همینطور دیروز... دیدن شما بعد ۲ سال. نمیخواستم اینو بگم ولی یه حس عجیبی داشتم که اینجا بودم. ما فقط جلوی دوربین ها اجرا میکردیم و واسه همین حس کردم که برگشتیم به هشت سال پیش. چیزی که دیروز حس کردم این بود که ما بهترین خودمونو طی این دو سال گذشته بهتون نشون ندادیم ولی این باعث افتخاره که شما منتظر ما موندین. فکر کنم امروز تونستم قلب همتون رو احساس کنم. برای همیشه ازتون ممنونم و عاشقتونم، عاشقتونم! خیلی خیلی عاشقتونم.
نامجون: صبح تازه از خواب پاشده بودم طرفای ساعت ۹ بود و از تختم نمیتونستم بیرون بیام و اینطوری بودم که نمیتونم انجامش بدم. دیروز خیلی مضطرب بودم و از تموم انرژیم استفاده کردم. بعد از دیدن چشماتون من تونستم دوباره نیرو و انرژی بگیرم! شماها جادویید! شماها معجزه منید! خیلی عاشقتونم!
جونگکوک: خیلی وقت گذشته بود و من واقعا از اینکه قرار بود جلوی شماها اجرا کنیم مضطرب بودم. امشب وقتی برسم خونه قراره به کلی چیز فکر کنم. این یه خاطره گرانبهاست که من برای همیشه قدرشو میدونم. و اینکه... پرپل یو!
۷.۹k
۰۸ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.