پارت هفتم رمان ماه عسل

پارت هفتم رمان ماه عسل 🌙🌺


لبخند بزنم و جدی می گم: چشم؛

شما بیرون منتظر باشید تامن

اماده بشم؛ سوزان از روک بودن

من خنده ای به لب می یاره و

می گه: باش منتظرم٠


ومادر سوزان از اتاق بیرون

می ره و من ازته دل شاد مان

می شم و فکر می کنم چقد باهم

تفاهم داریم٠


اماده می شم؛ زود وسریع؛ همون

جوری که مادر سوزان گفته لباس

می پوشم و از اتاقم بیرون می یام٠


مادر سوزان به سرتا پای من نگاه


می کنه و می گه:


افرین؛ چقد خوش تیپ هستی و

زیبا؛ باچشمهای سبز ابی وتقریبا


مثل احسان علیخانی٠


بالبخند مادر سوزان و بغل می

کنم و می گم: وفکر می کنم


#دلبردورانی هستم علاقه شدید

به زندگی هنری 🎹🏡🎧🌹


#ملیحه دورانی


#بلاگر هستم کپشن هام بلاگری


#نویسنده


#ادبیات


#عشقم فواد غفاری


#دل نگران عشق ❤ هستم


#تهران


#تالش اسالم خلیف اباد روستای

#گیلک محله الا لان
دیدگاه ها (۰)

به نام خالق دلعاشق شدن من خیلی سخت تراز بقیه ادم هاست البته ...

به نام خداجز تو باهیچ کس بخیرنمی شود شب هایم#ان قدر این پیام...

اونای که به من می گفتن انتقادپذیر باش انتقاد پذیر نباشیباختم...

به نام خداخالق دل منصحبت منفواد جان غفاری سلام من بهشما می گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط