امیدوارم خوشتون بیاد😊
امیدوارم خوشتون بیاد😊
پارت اول
🔻خونه اسدور
اسیه : بلیز بیا صبحونه حاضره
سرکان : بابا دخترت حسوده
بلیز از اتاق اومد بیرون
بلیز : چرا به من میگی حسود
دوروک : چرا به دخترم میگی حسود
سرکان : از موهاش معلومه
اسیه : خب موهاش رو صاف کرده پس چرا بهش میگی حسود
سرکان : داره به دختر های خاله سوسن و عمو عمر حسودی میکنه
بلیز : چرا حسودی کنم
باریش : خواهر عزیزم خودت دیروز بهمون گفتی من دختر های خاله سوسن و عمو عمر حسودی میکنم
اسیه : بلیز راست میگه تو حسودی میکنی
بلیز : اره حسودی میکنم
دوروک : چرا
بلیز : خب موهاشون لخت و قشنگن یعنی وقتی دست میزنی نرم و لطیفی رو احساس میکنی
اسیه : دختر عزیزم موهای تو هم قشنگن
بلیز : نه قشنگ نیستن
دوروک : چرا
بلیز : وقتی با موهام بازی میکنم انگشتم لایه موهام گیر میکنه
بوراک : بسه دیگه بیاید بریم مدرسه امتحان شیمی داریم
دوروک : برید دیرتون میشه
سرکان ، باریش ، بوراک و بلیز : خداحافظ
🔻خونه ایبر
برک : ایبیکه کمربندم کجاست
الاز : مامان مدادم کجاست
روزگار : مامان کتابم کجاست
عایشه : مامان خودکارم کجاست
ایبیکه : نمیدونم نمیدونم
برک ، الاز ، روزگار و عایشه اومدن
ایبیکه : وسایل گمشدتونو پیدا کردین
برک ، الاز ، روزگار و عایشه : اره
روزگار : زود باشین بریم امتحان داریم
عایشه : ما دیگه رفتیم خداحافظ
برک و ایبیکه : خداحافظ
🔻کالج اتامان
همه رسیدن
هازال : سلام بچه ها
همه : سلام
گولین : اونجارو نگاه کنید
گوکان : مثل اینکه دشمنامون هوس دعوا کردن
صنم :..................
پارت اول
🔻خونه اسدور
اسیه : بلیز بیا صبحونه حاضره
سرکان : بابا دخترت حسوده
بلیز از اتاق اومد بیرون
بلیز : چرا به من میگی حسود
دوروک : چرا به دخترم میگی حسود
سرکان : از موهاش معلومه
اسیه : خب موهاش رو صاف کرده پس چرا بهش میگی حسود
سرکان : داره به دختر های خاله سوسن و عمو عمر حسودی میکنه
بلیز : چرا حسودی کنم
باریش : خواهر عزیزم خودت دیروز بهمون گفتی من دختر های خاله سوسن و عمو عمر حسودی میکنم
اسیه : بلیز راست میگه تو حسودی میکنی
بلیز : اره حسودی میکنم
دوروک : چرا
بلیز : خب موهاشون لخت و قشنگن یعنی وقتی دست میزنی نرم و لطیفی رو احساس میکنی
اسیه : دختر عزیزم موهای تو هم قشنگن
بلیز : نه قشنگ نیستن
دوروک : چرا
بلیز : وقتی با موهام بازی میکنم انگشتم لایه موهام گیر میکنه
بوراک : بسه دیگه بیاید بریم مدرسه امتحان شیمی داریم
دوروک : برید دیرتون میشه
سرکان ، باریش ، بوراک و بلیز : خداحافظ
🔻خونه ایبر
برک : ایبیکه کمربندم کجاست
الاز : مامان مدادم کجاست
روزگار : مامان کتابم کجاست
عایشه : مامان خودکارم کجاست
ایبیکه : نمیدونم نمیدونم
برک ، الاز ، روزگار و عایشه اومدن
ایبیکه : وسایل گمشدتونو پیدا کردین
برک ، الاز ، روزگار و عایشه : اره
روزگار : زود باشین بریم امتحان داریم
عایشه : ما دیگه رفتیم خداحافظ
برک و ایبیکه : خداحافظ
🔻کالج اتامان
همه رسیدن
هازال : سلام بچه ها
همه : سلام
گولین : اونجارو نگاه کنید
گوکان : مثل اینکه دشمنامون هوس دعوا کردن
صنم :..................
۱۰.۷k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.