27
رقاص مرگ
_خو الان درد میکنه
+ارباب نکنه هنوز سمه توی بدنتون باشه!؟
$راست میگه
_نه مطمعنم که سمی توش نمونده
$از کجا میدونی؟
_اخه نمیسو... یعنی چیزه حسم اینو میگه(گند زد😐)
♛ایشششس به اون مرتیکه بگو سریع تر بره
؛ ته داره با سرعت میره اما نزدیک ترین بیمارستانم راهش طولانیه
♛ایششششش میسوزه جین (از درد شروع میکنه به گریه و داد کشیدن)
#اروم باش ته نفس عمیق بکش تو میتونی تحملش کنی
$یه تیکه پارچه بده
(گذاشت تو دهن ته)
$هیونگ میدونم ممکنه دردت بگیره یکم تحمل کن باشه؟
(چون دستمال تو دهنشه سرشو تکون میده)
ادمین ویو😂
جین شروع کرد به در اوردن اون اون تیر تهیونگم از درد داشت بی هوش میشد خیس عرق بود و کلی خون از دست داده بود بعد از ده دقیقه اون تیر رو تونست بکشه بیرون ته خسته همونجا کف ماشین بیهوش شد.
+مرد؟(داد)
$نه از درد اینجوری شده
+مگه تو دکتری؟ شاید سرطان خون بگیره!
$اخه بچه چرا قیمه ها رو میریزی تو ماستا؟ اینو یه بچه ۱٠سالا هم میفهمه و اینکه بله دکترم، من دکترای دکترا دارم😂😂😂😂😂
#جین
$جان؟
#چند بدم میبندی دهنو؟
$خرجم بالاست 😂نمیتونم جور کنی
(ات دستشو گذاشت رو پایه کوک)
+ارباب یعنی الان اون ارباب خوب شده؟
_کدوم تهیونگ رو میگی؟ اره حالش بهتره.
~رسیدیم خونه
(نامجون ته رو گذاشت پشتش و برد توی اتاق و گذاشتش رو تخت)
پارت 27🧸
_خو الان درد میکنه
+ارباب نکنه هنوز سمه توی بدنتون باشه!؟
$راست میگه
_نه مطمعنم که سمی توش نمونده
$از کجا میدونی؟
_اخه نمیسو... یعنی چیزه حسم اینو میگه(گند زد😐)
♛ایشششس به اون مرتیکه بگو سریع تر بره
؛ ته داره با سرعت میره اما نزدیک ترین بیمارستانم راهش طولانیه
♛ایششششش میسوزه جین (از درد شروع میکنه به گریه و داد کشیدن)
#اروم باش ته نفس عمیق بکش تو میتونی تحملش کنی
$یه تیکه پارچه بده
(گذاشت تو دهن ته)
$هیونگ میدونم ممکنه دردت بگیره یکم تحمل کن باشه؟
(چون دستمال تو دهنشه سرشو تکون میده)
ادمین ویو😂
جین شروع کرد به در اوردن اون اون تیر تهیونگم از درد داشت بی هوش میشد خیس عرق بود و کلی خون از دست داده بود بعد از ده دقیقه اون تیر رو تونست بکشه بیرون ته خسته همونجا کف ماشین بیهوش شد.
+مرد؟(داد)
$نه از درد اینجوری شده
+مگه تو دکتری؟ شاید سرطان خون بگیره!
$اخه بچه چرا قیمه ها رو میریزی تو ماستا؟ اینو یه بچه ۱٠سالا هم میفهمه و اینکه بله دکترم، من دکترای دکترا دارم😂😂😂😂😂
#جین
$جان؟
#چند بدم میبندی دهنو؟
$خرجم بالاست 😂نمیتونم جور کنی
(ات دستشو گذاشت رو پایه کوک)
+ارباب یعنی الان اون ارباب خوب شده؟
_کدوم تهیونگ رو میگی؟ اره حالش بهتره.
~رسیدیم خونه
(نامجون ته رو گذاشت پشتش و برد توی اتاق و گذاشتش رو تخت)
پارت 27🧸
۳.۸k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.