لحظه ی دیدار نزدیک است

لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام ، مستم
باز می لرزد ، دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست
و آبرویم را نریزی ، دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است
دیدگاه ها (۲)

آدمها جدا از عطری که به خودشون میزننعطر دیگه ای هم دارن که ا...

حتی اگر با من حرفی نداری باز هم با من حرف بزن. مثلا بگو : چه...

ﺃﺷﺮﻩ ﻋﻠﻴﻚ ﻭﺗﺤﺴﺐ ﺃﻧﻲ ﻣﺠﺎﻓﻴﻚ ﻭﺃﻏﻴﺐ ﻋﻨﻚ ﻭﺗﺤﺴﺐ ﺃﻧﻪ ﺗﻐﻠﻲ ﻣﻬﻮﺟﻔﺎ ﻳ...

دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیستگرش تو یار نباشیجهان به...

千卂ㄒ乇 ۲卩卂尺ㄒ : ۱در روزی ابری ، وقتی خورشید در خانه اش داشت است...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط