ای دریغا که پس از آن همه جان بازیها

ای دریغا که پس از آن همه جان بازیها ،


بر سر کوی تو بی نام و نشانیم هنوز ..
دیدگاه ها (۴)

می خواهم صدایت را بشنومتو باغبان صدایت بودیو خنده ات دسته کب...

زیبای بی پروای من ، با من مدارا کن کمیمحض رضای خالقت، رحمی ت...

ای غایب از نظر به خدا میسپارمتجانم بسوختی و به دل دوست دارمت

آغوشِ تو چقدر می آید به قامتمدر آن به قدرِ پیرهنِ خویش راحتم...

هوای کوی تو از سر نمی رود...

ای دریغا لاله‌ی ما گشته گلگون خفته در خون ...خورشیدی تابیدی ...

ای تاج سر عالم و ادم زهرا از کودکیم دل به تو دادم زهراان رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط