گفت پیشونیم داغ شده

گفت پیشونیم داغ شده
حالم خوب نیست
گفتم میام تب به تب کنیم
میخنده میگه یعنی چی!؟
گفتم یعنی نزدیکت شم،
پیشونیمو بچسبونیم تختِ پیشونیت؛
اینجوری هم دما میشیم؛ متعادل
بقیه ی‌اعضای‌صورتمونم‌بیکارنمیمونن
چش توو چشم؛ بینی با بینی و ...
باز میخنده؛
گفت چقدرتوچرت ‌و پرت‌میگی آخه
وسط خنده هاش سرفه میکنه،
آروم میگم: ویروسا؛ ویروسا
چقدر خوشبختن که توو سینه ی تُو
جا خوش کردن، چقدر هوا شاده که
نفس توو رو قاطیِ اکیسژنش می کنه،
چقد آسمون...
حرفامو قطع کرد و گفت:
چی میگی واسه خودت نمی شنوم بلندتر
گفتم عصر میام دنبالت بریم دکتر،
اینجوری همه رو مریض می کنی،
ملت عاصی میشن
بعد آرومتر گفتم:
دلم نمی خواد کسی از تو وا بگیره؛
فقط من، مرضتم فقط مال منه:)✉️♥️
دچارتم