بازهم بی احتیاطی کردم و عاشق شدم

بازهم بی احتیاطی کردم و عاشق شدم
گرچه رنجورم ولی این بار هم لایق شدم

بوسه هایت برتن بیمار و نالانم نشست
درد را اتش زدم یک عاشق صادق شدم

خواب دیدم یک شبی از خاطراتم رفته ای
در خیالاتم همان اشفته سابق شدم

بی حضورت قطره ای ازموج سرگردانی ام
در تلاطم های دل محتاج یک قایق شدم

با نگاهت غصه هایم یکسره برباد رفت
خالی از بغض شبانه ،گریه و هق هق شدم

عقل از تفسیر احساسم به کلی عاجزاست
باردیگر با حضورت عاری از منطق شدم

هرم اغوشت برایم مامن دلداگیست
از تمام بغض هایم تا ابد فارغ شدم
دیدگاه ها (۲)

از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستمخاطراتت را بیاور تا بگویم کیس...

آدم ها میروند و می آیند و کمی از خودشان را در آدم جا میگذارن...

در دلت نیست هوای دلم انکار چرا؟دوست داری بروی ، ماندن و اصرا...

حذف کن کسانی را ک باعث غمت می‌شوندبیش از حد که کوتاه بیایی, ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط