سناریو درخواستی

سناریو درخواستی
موضوعش👈🏻



نامجون: خب جونگ کوک داداش گلم پس ا/ت خواهر توعه(خنده ضایع)




جین: آبجی برو یه لیوان آب برام بیار(خطاب به ا/ت)
ا/ت:(تعجب ولی چیزی نمیگه)
(ا/ت تو ذهنش): تا یه دیقه پیش میگفت عسلم بیا تا داداشمو دید..



شوگا: جونگ کوک میخواستم یه حقسقتو بهت بگم
ا/ت:(داره اشاره میده) شوگا خفه شو
شوگا: آها.. آممم چیزی خب چیز
کوک: خب بگو دیگه
(ا/ت چاقوی پذیرایی رو برداشت و هشدار میداد و شوگا میبینه)
شوگا: هیچی ولش کن




هوپی: نمیدونستم تو هم خواهر داری
جونگ کوک: آره دیگه دارم
هوپی: آها (و گرم گپ زدن میشن و جیهوپ هیچ سوتی نمیده)




جیمین: حالا فهمیدم چرا ا/ت انقدر شیرموز دوست داره
جونگ کوک: آره دیگه خب.. چییی تو از کجا میدونی خواهرم شیرموز دوست داره
جیمین: آممممم😶




تهیونگ:(جونگ کوک فهمیده که با هم رلین)
جونگ کوک: عوضی تو با خواهر من رل میزنی عنتر نکبت
تهیونگ: بخدا هنوز جواب آزمایش نیومده
جونگ کوک: چیییی(داد)
ا/ت: تهیونگ فقط فرار کن
تهیونگ:(الفرار)
دیدگاه ها (۲۳)

سناریو درخواستیموضوعش👈🏻نامی: ا/ت ترخدا منو ببخش بخدا مست بود...

خب عزیزان سناریو تا همینجا کافیه درخواستاتونو پنجشنبه تا پنج...

سناریو درخواستیموضوعش👈🏻نامی: بفرماا/ت: اینا چی میگننامی: خب ...

سناریو درخواستیموضوعش اسلاید دوم👈🏻نامجون: یااااا چطور جرات ک...

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

دو رقیب عشقیپارت ۲«ا/ت ویو»ا/ت: میدونم تهیونگ ببخشید...میشه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط