صبح جمعتون بخیر

صبح جمعتون بخیر^__^

یکی از بهترین حس ها اینه که بیدار شی و برات گل خریده باشن


بعد از ظهرهای جمعه
هول و هوش ساعت هفت
منتظر تماسش بودم
زنگ می زد و کلی شاکی بود!

می گفت:
نمی بینی هوا چقدر لعنتی شده؟!
تو فکر نمی کنی شاید من دلم قهوه می خواهد؟!
شاید من دلم می خواهد وسط خیابان کلافه ات کنم!
اصلا دلم می خواهد بازویم را نیشگون بگیری!
واقعا که چقدر بی فکری...

آنقدر می گفت تا بگویم:
یک ساعت دیگه دم در کافه ...

عزیزم بعدازظهر جمعه است
هوا هم که لعنتی شده،
احیانا من نباید به تو زنگ بزنم؟!
احیانا دلت دیوانه بازی نمی خواهد؟!
هر چند مدت هاست نمی آیی
اما من مثل هر هفته آماده شده ام
یک ساعت دیگه دم در کافه ...

#علی_سلط
دیدگاه ها (۶)

جمعه یعنی شمارش روزهای هفته ای که باز بی تو گذشت...یعنی انبو...

چه سخت است تُنگِ ماهی بودن !نَشکنی ، زندانبانی بشکنی ، قاتلی...

عکاس خودم^_^#فساآن نخل ناخلف که تبر شدز ما نبودما را زمانه گ...

عکاس خودم^__^#فسااگر زن دیگری ...مرد شما را دزدید ...!هیچ ان...

وانشات اینوماکی//پارت ۲

درخاستی

سه پارتی هیسونگ p1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط