در دام تو محبوسم در دست تو مغلوبم

در دامِ تو محبوسم، در دستِ تو مغلوبم
وز ذوقِ تو مدهوشم، در وصفِ تو حیرانم


دستی ز غمت بر دل، پایی ز پِی‌ات در گِل
با این همه صبرم هست، وز رویِ تو نتوانم


گویند مکن سعدی، جان در سرِ این سودا
گر جان برود شاید! من زنده به جانانم..

#حضرت- سعدی🌹



‌‎
دیدگاه ها (۳)

گرچه دانم آسمان کردت بلای جان ولیکنمن به جانخواهم تورا عشق ا...

اسطوره خواهم شد!اگر،مضمون شاعرانه هایم،" تو" باشی....#سید_جو...

بنشین ڪه با خیالِ تو شب ها نخفته ایم#فریدون_مشیریهعی روزگار😢

عذرگناه من همه چشمان مست اوست#فریدون_مشیری

اندوه تو شد وارد کاشانه‌ام امشبمهمان عزیز آمده در خانه‌ام ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط