خاطره ای از دوست و همرزم شهید

خاطره ای از دوست و همرزم شهید

یکی از کسایی که داداش مهدی دوسش داشت،حاج رسول بود،#شهید_رسول_خلیلی
میگفت خیلی بچه صاف و ساده ایه...
وقتی حاج رسول شهید شد،چند هفته ای توی خودش بود.
بهش گفتم ناراحتی چون تو زودتر نرفتی.چیزی نگفت...
از سکوتش،جواب سوالم و گرفتم...
هرموقع برمیگشت ایران،میرفت مزار حاج رسول باهاش خلوت میکرد ...
..
#خاطره
#حاج_مهدی
#حاج_رسول
دیدگاه ها (۳)

حاج #همت میگفت:هرگاه امتداد #نگاهتــــ به #حرام نرسد #شهیدے#...

#امـــام_زمـــانــمتـــو مــرا چشــــم در راهــــے💔 و مـــن،...

هر وقت از سوریہ میومد هیچ چیزی باخودش نمےآوردمیگفت:من از باز...

#شهیدانه_زیستن خلبان شهید احمد کشوریترکشی به سینه اش نشسته ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط