چیزی در تو

چیزی در تو
مرا به دلدادگی می برد
آن سان که گل ها
با کمند عطرها
پروانه ها را به دام می کشند
چیزی در تو
مرا به احساس عاشقانه می برد
آن سان که برکه ها
ترانۀ رنگین کمان ها را
با لحن لالائی
برای ماه می خوانند
چیزی در تو
مرا به جاهائی می برد
که هرگز نرفته ام
به سلام اوّلین گل سرخ
به حضور سبز دستانت
چیزی در تو
دنیا را خالی می کند
تا تو تنها اوی من باشی !

 

"پرویر صادقی"
دیدگاه ها (۸)

تو را گم می کنم هر روزُ و پیـدا می کنم هر شب بدین سان خواب ه...

مقصد من عشق است تویی سر منزل من عشق در پوست من می دود تو در ...

دوستت‌ می‌دارم‌!تو به‌ زندگی‌ می‌مانی‌ !به‌ نوشیدن‌ جرعه‌ای‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط